دردی از عمق دل!
دردی از عمق دل!
استاد هم بسیار گیر... سخت گیر و سر اینکه من واسه ارشد خونده بودم و پایان نامه رو ول کرده بودم قصد همکاری نداشت. حتی مثل آدم هم باهام رفتار نمیکرد... نه راهنمایی ای و نه مشاوره ای.
دانشجوی دکتراش میخواست انصراف بده و بره به زن و بچش برسه، براش امضا نمیکرد!
از این لحاظ بدترین استاد دانشکده بود ولی من دسیپلینش رو دوست داشتم و خودم باهاش برداشته بودم.
خیلی کله خرم... خیلی ها...یه کارهایی میکنم که خودمم توش میمونم
خلاصه از پس کار برنیومدم.
میخواستم با دست خالی برم رضایتشو بگیرم که برام امضا کنه که خودشو عوض کنم، موضوعشو عوض کنم! حالا یه خاطر من یکی از سهمیه هاش هم سوخته بودها...
معمولا با گردن میرن میگن استاد موضوع سخته، عوضش کن ولی من رفتم پیشش.البته قبلش همه چی رو سپردم دست خدا...قشنگ یادمه توی پارک جلوی دانشکده عمران چه قولهایی به خدا دادم و وقتی مشکلم حل شد باز یادم رفت.بگذریم..رفتم پیش استادم ، مهربون شده بود ...گفت بفرما بشین ببینم ...چندباری الهم الشرح لی صدری و یسر لی امری رو خونده بودم! گفت پارسال دوست امسال آشنا ؟ ما شمارو باید یه سال یه سال زیارت کنیم. ..گفتم استاد به بن بست رسیدم .از هرکی هم بگی سوال کردم، کلی مقاله خوندم، هزار بار از نرم افزار RUN گرفتم ولی کمترین پیشرفتی نداشتم. همه میگن مساله سخته و در حد تو نیست ..استادو بپیچون!
به کنایه گفت :آفرین! الان باید به خاطر این صداقتت تحسینت کنم؟ این دیگه نوبرشه واقعا که به استادت بگی بقیه میگن بپیچونمت...گفتم استاد منظورم اینه که به جای اینکه کمک کنن این راه ها رو پیشنهاد میدن.
گفت خب بیا یه خورده برات آسون ترش کنم.... قشنگ یادمه گفت خود موج رو در نظر نگیر، فلان مبحث هیدرودینامیک رو خوندی؟ گفتم نه .گفت برو یاد بگیر اون بحثو و بعد از فلان تابع استفاده کن به جای موج مستقیم و بار..
گفتم نچ استاد! میخوام اگه بشه عوضش کنم، هم موضوعو هم استاد رو!
یهو قیافه اش عوض شد! داغونش کردم یعنی، له شد و منم له کرد...دیگه نذاشت حرف بزنم گفت من دانشجورو نمیذارم بمونه، بیار برات امضا کنم ولی تو از اولش نمیخواستی کار کنی... گفتم استاد مثل پرنده ای که تو قفس گیر کرده خودمو زدم به در و دیوار ولی ره به جایی نبردم. گفت من دانشجو که حرف میزنه میفهمم چقدر کار کرده..تو هیچی کار نکردی!
استاده حق داشت. من ظرفیتم کم بود برای اون پروژه ... و یه مشکل بسیار بزرگ دیگه هم داشتم.
آقا ، دنیا ، کائنات هستی ، بفهمید که من بلد نیستم تقلب کنم، پیچوندن بلد نیستم.دست و دلم نمیره به پیچوندن ... چیکار کنم؟
+ این ترجمه هم تمام شد.باید دیشب پریشب نسخه اش رو با فرمول ماسمالیزیشن می پیچوندم ولی تا الان کشش دادم... من که تقلب بلد نیستم پس باید مهارت هامو بیشتر کنم....
******************************************************
به ازای یه پایان نامه کارشناسی فکر کنم که حدود 800 تا یه میلیون میدن به استاد! یه میلیونم از کفش رفت :))