الخیر فی ما وقع
الخیر فی ما وقع
ترجمه میکنند الخیر فی ما وقع را: آنچه اتفاق افتاده خیر است. این غلطه...
مثلا ماشین من رو دزدین، یکی میاد میگه الخیر فی ما وقع! خب من به طرفة العینی این چهارتا استخونو تو دهنش خورد میکنم.میگم این کجاش خیره؟ ماشین من رو دزد برده ، دار و ندار زندگیم همین یه ماشین بود، این خیره؟؟!
اما ترجمه درست تر که معنی رو قشنگ تر به ذهن میرسونه:
در آنچه اتفاق افتاد خیری هست. یه خیری در این هست، نه که خودش خیر باشه.
خیرش میتونه این باشه : امروز اگه سوار ماشینم میشدم ،ممکن بود تصادف کنم و قطع نخاع بشم،به هر حال خدا دووسم داره چون بندشم و نمیخواد اینجوری اذیت بشم، یا ممکنه تصادف کنم و یه نفرو بکشم ... اونوقت باید ماشین و خونه و دار و ندار دیگه م رو هم میفروختم... مگه نه؟
اینکه اینقدر زدم تو سرم که به خاطر سقط طفل معصوم نباید اینهمه گریه و زاری کنید منظورم این بود...گفتم خیره، خدا دوووست داشته ،چون تو کوچیکترین کاری نکردی که باعث سقطش بشه... این اتفاق کاملا از دست تو خارج بوده.
بسیار مادرهایی که میگن ایکاش سر زا میرفتیم تو رو به دنیا نمی آوردم.
تو همین خانواده های ناموفق تک فرزند، میبینم که آرزو میکنن ایکاش خدابهشون بچه نمیداد که راحت تر از هم جدا بشن ...
چرا نمی فهمیم؟ چرا باور نداریم؟ سخته فهمیدنش؟ هزار بار حجت تمام شده...اینکه من برای یه گوشی اینقدر ناراحت شدم از بدبختیم بود.جوون های همسن و سال من جونشونو میذارن کف دستشون تو عراق و سوریه شهید میشن.من برای پونصد هزار تومن به این سادگی حقارت و ضعف و کوچیک بودنمو نشون دادم؟ خب دید الانم نداشتم...
این قصه سر دراز دارد.این پست بسته نشده است...این داستان ادامه دارد.