نظر
نظر
یکی بود یکی نبود
ترسیدم.... نمی دانم با او چه طور دوام آوردم.....قصه تکراری خباثت ..... کمتر از خباثت بگیم فراموش می شود..........
گاهی باید با صداقت از خباثت بعضی ها ....از بد جنسی ها شان.... از بد خواهی هاشان ......از .......گفت : نکند با جلب مخفی
هایی دو چهره رو به رو شویم.......
حماقت بزرگی است فکر کنیم هرگز برنمی گردیم و پل های پشت سرمان را بشکنیم ......شاید می خواهیم کسی دیگر
دنبالمان نیاد......خری که از پل می گذرد شاید توی گل گیر کند........
می فهمیم : محبت از عشق می آید.... دوست داشتن از عشق می آید...... وابستگی از عشق می آید........
قسم خوردن از عشق می آید......ستایش کردن از عشق می آید.......
اما به سختی می فهمیم عشق از بالا می آید.......
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |