گاهی
گاهی
گاهی اوقات فکر میکنم اگه حجم همهی این نگرانیها و ترسها رو به صورت فیزیکی جمع میکردم روی هم، میشد یه عالم چیز باهاش بسازم. باهاش خونه بسازم، خیابون بسازم، شهر بسازم و همینطور آدم اضافه کنم به شهر. اصلن شاید میشد یه آدم دیگه بسازم که بتونه جای من وقتی این همه نگرانم، زندگی کنه.
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |