صداشو صاف میکنه بغضشو قورت میده میگه:
"ولی اگه برگرده میبخشمش"
میگم"اشتباهت همینجاس. اتفاقا اگه برنگشت ببخش"
ابروهاشو بالا میندازه که "یعنی چی"!؟
میگم: حالا که رفته "وظیفه" داره خوشبخت بشه! اگه رفت و خوشبخت شد باید ببخشی!
با یه لحن متعجبی میپرسه: اگه خوشبخت نشد و برگشت چی!؟
میگم: اون که تو قبولش کنی یا نه به خودت مربوطه! اما حق نداری ببخشی!
میپرسه چرا !؟
میگم: چون توو فاصلهی این رفت و برگشت هم گه زده به زندگی خودش هم تو ! تازه دیگه هم هیچی مث اول نمیشه!
میگه: قبولش میکنم اما نمی بخشمش!
میگم: گفتم اگه نتونه "وظیفه"ش رو درست انجام بده
زد زیر گریه که: کاش بتونه...کاش بتونه
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |