آخیش
آخیش
وقتی تنهایی کارهایی که تصمیم میگیری انجام بدی و حتی زمان بندی شون کاملا مستقل از دیگرانه و تو آزادی هرکاری که بهتره بگم صلاح میدونی انجام بدی
میتونی ساعت ها بشینی و خیره بشی اینور اونور و ساعت رو نگاه کنی که میگذره
میتونی بیفتی به جون گوشیت و چشمات پدر جفتشونو دربیاری
میتونی حوصله ات سر بره و کلافه بشی
گشنه ات بشه و احساس بیچارگی کنی
میتونی بیاری تو سکوت مطلق عصرونه بخوری و لذت ببری از اینکه این فرصت طلایی شامل حال دستگاه گوارشت شده و میتونه در آرامش کارشو بکنه
میتونی به پوستت برسی
میتونی لباساتو دربیاری و نفس کشیدن تنتو حس کنی
برا خودت چای دم کنی
و بدون اعتراض بشینی درس بخونی که هیچ جنبنده ای توی خونه نمیجنبه. شاید باورت نشه که حتی مگس هم گاهی نیست.
خیلی وقتا مهم نیست نهایتا این درسو خوندی بعدا تموم شد یا نه
ولی همیشه اون لحظه هایی که با رضایت نشستی پاش مهمه
خیلی هم جالبه
چون از انجام چیزی که فکر میکنی اهمیتی نداره لذت میبری
در اون صورت بعدها چطور میتونی از انجام چیزایی که فکر میکنی مهمه لذت نبری؟
آدم وقتایی که تو خونه تنهاست یه جورایی لذت بردن رو یاد میگیره
من خانواده ام رو دوست دارم ولی ساعت های تنهایی تو خونه خیلی خوبه
یه جورایی اصلا "آخیش" درونش نهفته ست ^_^