من باعث گریه هاش بودم...
دیگه نمیتونم تو چشماش نگاه کنم...
پیش کی رفت وقتی اشک چشمانش سرازیر میشد...
گاهی واقعاً غیرقابل پیش بینی میشم،خر ترین کار ممکنه رو انجام میدم و خودم میمونم توش..این از بچگی توم هست و احتمالا خواهد بود..
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |