100
100
امروز فهميدم چقدر با اخلاق تندم و كلافه بودنام و عصبانى بودنام ، دارم كسائى كه دوستشون دارم رو اذيت ميكنم
اين روزها هم بى حوصلم و هم اخلاقم تنده!
زبونم تند و تيزه و بدجورى به طعنه و كنايه خو گرفته ...!
گمونم وقتى اين مدته تموم شه ، بايد يه مجموعه كادوى خفن بخرم و برم براى عرض معذرت خواهى خدمت خانواده و دوستان و اقوام ...! خيلى رنجوندم ...
نه از قصد ! بلكه به خاطر فشاراى عصبى كه روم بوده !
نگرانى و استرس دارم ، اما ته دلم روشنه ...
.
+دلم برای کسی تنگ است
که همچو کودک معصومی
دلش برای دلم می سوخت
و مهربانی را
- نثار من می کرد
.
دلم براش تنگ شده بود ...
ميخواستم تظاهر كنم به بى تفاوتى!
ولى نشد...
امروز مشهد بود ، تو حرم امام رضا ...
باهاش حرف زدم ... از هر درى و از هر ورى ! چقدر اين موجود برام متمايز شده با ديگران ... براى من بى تفاوت و به قول خودش بى احساس ...
چقدر دوستش دارم :)
اين روزها هم بى حوصلم و هم اخلاقم تنده!
زبونم تند و تيزه و بدجورى به طعنه و كنايه خو گرفته ...!
گمونم وقتى اين مدته تموم شه ، بايد يه مجموعه كادوى خفن بخرم و برم براى عرض معذرت خواهى خدمت خانواده و دوستان و اقوام ...! خيلى رنجوندم ...
نه از قصد ! بلكه به خاطر فشاراى عصبى كه روم بوده !
نگرانى و استرس دارم ، اما ته دلم روشنه ...
.
+دلم برای کسی تنگ است
که همچو کودک معصومی
دلش برای دلم می سوخت
و مهربانی را
- نثار من می کرد
.
دلم براش تنگ شده بود ...
ميخواستم تظاهر كنم به بى تفاوتى!
ولى نشد...
امروز مشهد بود ، تو حرم امام رضا ...
باهاش حرف زدم ... از هر درى و از هر ورى ! چقدر اين موجود برام متمايز شده با ديگران ... براى من بى تفاوت و به قول خودش بى احساس ...
چقدر دوستش دارم :)
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |