105
105
مهربانى هنوز زنده است ...
اين را وقتى فهميدم ، كه همكلاسى هشت سال بزرگتر كلاس كنكور ، جلسه ى آخر ، كتابى به من هديه داد ... با دست خط خودش اول كتاب برايم نوشته بود و او نمى دانست من چقدر از كتاب هديه گرفتن ذوق زده ميشوم ...
زندگى كن ... نام كتاب را ميگويم ...
نامش "زندگى كن" است !
شايد همكلاسى مهربانم هم فهميده كه چند مدتيست زندگى نكرده ام ...
هر شب چند صفحه اش را ميخوانم و فكر ميكنم ...
گاهى بعضى ها در زندگى مان حكم ناجى را دارند ... با كار يا هديه شان ، تو را از مرداب روزمرْگى و نااميدى ، نجات ميدهند ...
حالا هرشب با يك دنيا حس قدردانى ، به خواب ميروم :)
از تو ممنونم همكلاسى مهربان و دوست داشتنى ام ، ع.ك عزيز
اين را وقتى فهميدم ، كه همكلاسى هشت سال بزرگتر كلاس كنكور ، جلسه ى آخر ، كتابى به من هديه داد ... با دست خط خودش اول كتاب برايم نوشته بود و او نمى دانست من چقدر از كتاب هديه گرفتن ذوق زده ميشوم ...
زندگى كن ... نام كتاب را ميگويم ...
نامش "زندگى كن" است !
شايد همكلاسى مهربانم هم فهميده كه چند مدتيست زندگى نكرده ام ...
هر شب چند صفحه اش را ميخوانم و فكر ميكنم ...
گاهى بعضى ها در زندگى مان حكم ناجى را دارند ... با كار يا هديه شان ، تو را از مرداب روزمرْگى و نااميدى ، نجات ميدهند ...
حالا هرشب با يك دنيا حس قدردانى ، به خواب ميروم :)
از تو ممنونم همكلاسى مهربان و دوست داشتنى ام ، ع.ك عزيز
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |