دشمن=امید
دشمن=امید
بازهم امروز بهم ثابت شد استاد چطوریه کلا... من اخلاق خوبش رو با منظوره خاص اشتباه گرفتم...
اصلا نمیخوام که قضاوتی کنم درباره نحوه رفتارش با دخترا چون ندیدم که برای پسرا چطوریه توی جزییات رفتارش... ولی کلا احساس میکنم هنوز به اون پختگی و کمالی که من ازش انتظارش رو داشتم نرسیده... بچه س دیگه ۶۶ اییه...
ولی خب باز امروز دلم شکست...
امتحانات هم شدن قوز بالا قوز... اعصاب برام نذاشتن...
امروز خونه یکی از دوستام بودم که باهم درس بخونیم... ماشاالله خونه و زندگیش خیلی خوب بود...
اونوقت من...ما...
بخدا که اینقدر دلم گرفته... خواب درست و حسابی هم ندارم... بدتر... الان آمادگی دارم بزنم زیر گریه...
+بدترین چیز برای آدم امیده... امید به ...
++کلی اینروزا صدای استاد رو گوش کردم... هیچی سختتر از این نیست با دله شکسته بشینی ویس های درسش رو گوش کنی و به شوخی هایی که سر کلاس میکنه بخندی... اون قسمتهای از ویسها که سرکلاس منو صدا زده بود یا منو مخاطب قرار داده بود رو سریع میزدم جلو بره... باهاش قهره عمیق هستم
+داستانه اخلاق ویژه ش رو شاید توی پست بعدی بنویسم.