سوره 59 وتفسیر و فضیلت آن
سوره 59 وتفسیر و فضیلت آن
سوره 59
سورة الحشر
مولف ومفسر: آذر سلگی
بسم الله الرحمن الرحیم
سَبَّحَ للهِ مَا فِی ألسَّمَواتِ وَمَا فِی ألاَرضِ وَهُوَ ألعَزیزُ ألحَکیمُ (1)
هَوَ ألَّذی أَخرجَ ألَّذینَ کَفَروُا مِن أَهلِ ألکِتَب مِن دِیرَهِمِ لِأوَّل ِ ألحَشرِ مَا ظَنَنتُِم أَن یَُخرُِجُوا
وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّآنِعتُهُم حُصُونُهُم مِّن أللهِ فأَ تَتهُمُ ألله ُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبهِمُ ألرُّعبَ
یُخربِونَ بُیُوتَهُم بِأَیدیهِم وَأیدِی ألمُومِنین َ فَأ عتَبِرُوا یَآولِی ألاَبصَرِ (2) وَلَولَا أَن کَتَبَ أللهُ عَلَیهُم
ألجَلَآ ءَ لَعَذَّبَهُم فِی ألدُّنیَآ و َلَهُم فِی ألَاخِرَةَ عَذَابُ ألنَّار(3) ذَلکَ بِأَنَّهُم شَآقُّو ألله َ و َرَسُولَهُ وَمَن
یَشَآق اللهَ وَفَإنَّ اللهَ شَدیدِ ألعِقَابِ (4) مَاقَطَعتُم مِّن لّینَةٍ أَوتَرَکّتُمُوهَا قَآ ئمَةٌ عَلَی أُصُولِهَا فَبِإذنِ أللهُ
وَلِیُخزیَ أللهِ وَلِیُخزیَ ألفَسقینَ (5) وَمَآَ أَفآءَ أللهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنهُم فَمَآ أَو جَفتُم عَلَیهِ مِن خَیلٍ
وَلَارکَابٍ وَلَکنَّ أللهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَی مَن یَشَآءُ وَاللهُ عَلَی کُلِّ شَئ ءٍ قَدیرٌ ٌ (6) مَّآ أَفَآءَ أللهُ عَلَی
رَسُولِهِ مِن أَهلِ ألقُرَی فَللهِ وَللرَّسُولِ وَلِذِی ألقُربَی وَألیَتَمَی وَألمَسکینِ وَأبنِ ألسَّبیلِ کَی لَا یَکُونَ
دُولَة بَینَ ألاَغنیَآءِ مِنکُم وَ مَآءَ اتَئکُمُ ألرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَئکُم عَنُه فَأنتَهُوا وَأتَّقُوا اللهَ إنَّ اللهَ
شَدیدُ ألعِقَابِ (7) لِلفُقَرآءِ ألمُهَجِرینَ ألَّذینَ آُخرجُوا مِن دِیَرِهِم و َأَموَلِهِم یَبتَغُونَ فَضلًا مِّنَ الله وَ
وَرضوَنٌا وَیَنصُرُونَ الله وَرَسُولَهُ آُولَئکَ هُمُ ألصَّدِقُونَ (8) وَألَّذینَ تَبَوَّءُ وألَّدارَ وَألإیمَنَ مِن قَبلِهِم
یُحِبُّونَ مَن هَاجَرَ إلَیهِم وَلَا یَجِدُونَ فی صُدُورِهِم حَا جَةٌ مّمَّآ آُوتُوا وَیُوثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِم وَلَوکَانَ
بِهِم خَصَاصَةٌ ٌ وَمَن یُوقَ شُحَّ نفسِهِ فَآُولَئکَ هُمُ ألمُفلِحُونَ (9) وَألذَّینَ جَآ ءُو مِن بَعدِهِم یَقُولُونَ
رَبَّنَا ء اغفِر لَنَآ وَلإخوَنِنَا ألَّذینَ سَبَقونَا بِألإیَمَنِ وَلَا تَجعَل فِی قُلِوبِنَا غِلَّا لّلَّذینَُ ءَ امَنُوا رَبَّنَآ إنَّکَ
رَءُوفُ ُ رَّحیمُ (10) أَلَم تَرَ إلَی ألَّذینَ نَافَقُوا یَقُولُونَ لإخوَنِهِمُ ألَّذینَ کَفَرُوا مِن أَهلِ إلکِتبِ لَئن
إُِخرجتُم لَنَخرُجَنَّ مَعَکُم وَلَا نُطیعُ فِیکُم أَحَدً ا أَبَدًا وَإن قُوتِلتُم لَنَنصُرَنَّکُم وَاللهُ یَشهَدُ إنَّهُم لَکَذبُونَ
(11) لَئن أُخرجُوا لَا یَخرُجُونَ مَعَهُم وَلَئن قُوتِلُوا لَا یَنصُِرونَهُم وَلَئن نَّصَرِوهُم لَیُولُّنَّ ألاَ دبَر ثُمَّ
لَآ یُنصُرُونَ (12) لَأَنتُم أَشَدُّ رَهبَةٌ فِی صُدُورهِمِ مِّن ألله ذَلکَ بِأَنَّهُم قَومٌ ٌ لَّا یَفقهُونَ (13)
(13) لَآ یُقتَلِلُونَکُم جَمیعًا إلَّافِی قُرٌی مُّحصَّنَةٍ أَو مِن وَرَآءِ جُدُرِ بَأ سُهُم بَینَهُم شَدیدٌ ٌ
تَحسَبُهُم جَمیعًا وَقُلُوبُهُم شَتَّی ذَلکَ بِأنَّهُم قَومٌ ٌ لَّایَعقِلُونَ (14) کَمَثلِ ألَّذینَ مِن قَبلِهِم قَریبًا ذَاقُوا
وَبَآلَ أَمرِهِم وَلَهُم عَذَابٌ أَلیمٌ ٌ (15)کَمَثَلِ ألشَّیطَنِ إذقَالَ لِلا نسَنِ أکفُر فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إنّیِ بَری ءٌ ٌ
مِنکَ إنّی أَخَآفُ أللهَ رَبَّ ألعَلَمینَ (16) فَکَآنَ عَقَبَتَهُمَآ أَنَّهُمَآ فِی ألنَّارِ خَلِدَینِ فیهِا وَ ذَلکَ
جَزَوُا ألظَّلِمینَ (17) یَأَ یُّهاألَّذینَءَ امَنوا أتَّقوا الله َوَ لتَنظُر نَفسٌ ٌ مَّا قَدَّمَت لِغَدٍ وَإتَّقوا الله إنَّ
الله خَبیرٌٌ بِمَا تَعمَلُونَ (18) ولَا تَکُونُوا کَألَّذینَ نَسُوا الله فَآنسَئهُم أَنفُسهَم آُولَئکَ هُِمُ ألفَسِقُونَ
(19) لَایَستَوی أَصحَبُ ألنَّارِ وَ أَصحَبُ ألجَنَّةِ أَصحَبُ ألجَنَّةِ هُم ألفَآئزُونَ (20) لَوأَنزَلنَا هَذَ ا
ألقُرءَانَ عَلَی جَبَلٍ لَّرأَیتَهُ خَشِعًا مُّتَصَدِّ عًا مِّن خَشیَةِ اللهِ وَتِلکَ ألاَمثَلُ نَضربُهَا للنَّاسِ لَعلَّهُم
یَتَفَکَّروُنَ (21) هُوَ آللهُ أَلَّذی لَا إلَهَ إلَّا هَوَ عَلِمُ ألغَیبِ وَ ألشَّهدَةِ هَوَ ألرَّحمَنُ ألرَّحیمُ (22) هُوَ
اللهُ ألذی لَآ إلُهَ إلَّآ هُوَ ألمَلِکُ ألقُدُّوسُ ألسَّلَمُ ألمُِومِنُ ألمُهَیمِنُ ألعَزیزُ ألجَبَّارُ ألمُتَکَبِّرُ سبحَنَ
الله ِ عَمَّا یُشرِکُونَ (23) هُوَاللهُ ألخَلِقُ ألبَاریِ ألمُصَوّرُ لَهُ ألاَسمَآءُ ألحُسنَی یُسبَحُ لَهُ مَا فِی
ألسَّمَواتِ وَألاَرضِ وَ هُوَ ألعَزیزُ ألحَکیمُ (24)
تفسیر سوره 59:
این سوره که بیشتر ناظر به داستان مبارزه مسلمانان با جمعی از یهود به نام یهود بنی نضیر
است از سوره های مهم و بیدارگر و تکان دهنده قران است و تناسب بسیار نزدیکی با آخرین
آیات سوره قبل دارد که وعده پیروزی در آن به حزب الله داده شده است محتوای سوره را در
شش بخش می توان خلاصه کرد
در بخش اول که تنها یک آیه است سخن از تسبیح و تنزیه عمومی موجودات د ر برابر الله عظیم و حکیم است
در بخش دوم که از آیه 2 تا 10 می باشد ماجرای درگیری مسلمانان را با یهود پیمان شکن
مدینه بازگو می کند .
در بخش سوم که از آیه 11 تا 17 را تشکیل می دهد داستان منافقان مدینه آمده است که با
یهود در این برنامه همکاری نزدیک داشتند .
بحش چهارم مشتمل بر یک سلسه اندرز ها و نصایح کلی نسبت به عموم مسلمانان است
بخش پنجم که فقط یک آیه است توصیف بلیغی است از قران
و بالاخره در بخش ششم قسمت مهمی از اوصاف جمال وجلال الله واسماء حسنای او را بر
می شمرد که به انسان در طریق معرفة الله کمک شایان می کند . ضمنا این سوره از آیه دوم
آن گرفته شده که سخن از حشر یعنی اجتماع یهود برای کوچ کردن از مدینه و یا حشر
مسلمین برای بیرون راندن آنها به میان آمده است و بالاخره این سوره نیز یکی از سوره های
مسبحات است که با تسبیح الله شروع شده و اتفاقا پایان آن نیز با تسبیح الهی است .
آیه 1- در مورد نزول 5 آیه اول از این سوره شان نزول مفصلی ذکر کرده ان که فشرده آن
چنین است در سرزمین مدینه سه گروه از یهود زندگی می کردند بنی نضیر و بنی قریطه و
بنی قینقاع و گفته می شود که آنها اصلا اهل حجاز نبودند ولی چون در کتب مذهبی خود
خوانده بودند که پیامبری از سرزمین مدینه ظهور می کند به این سرزمین کوچ کردند و در
انتظار این ظهور بزرگ بودند هنگامی که رسول الله به مدینه هجرت کرد با آنها پیمان عدم
تعرض بست ولی آنها هر زمان فرصتی یافتند از نقض این پیمان فرو گذار نکردند از جمله
این که بعد از جنگ احد غزوه احد در سال سوم هجرت واقع شد کعب بن اشرف با چهل مرد
سوار از یهود به مکه آمدند و یکسر به سراغ قریش رفتند و با آنها عهد و پیمان بستند که
همگی متحدا بر ضد محمد پیکار کنند این خبر از طریق وحی به پیامبر رسید . دیگر این که
پیامبر روزی با چند نفر از بزرگان و یارانش به سوی قبیله بنی نضیر که در نزدیکی مدینه
زندگی می کردند آمد و می خواست از آنها کمک یا وامی بگیرد و شاید پیامبر و یارانش می
خواستند در زیر این پوشش وضع بنی نضیر را از نزدیک بررسی کنند مبادا مسلمانان
غافلگیر شوند . پیامبر در بیرون قلعه یهود بود و با کعب بن اشرف در این زمینه صحبت کرد
در این هنگام در میان یهودیان بذر توطئه ای پاشیده شد وبا یکدیگر گفتند یک نفر پشت بام
رود و سنگ عظیمی بر او بیفکند و مارا از دست این مرد راحت کند یکی از یهود اعلام
آمادگی کرد وبه پشت بام رفت رسول الله از طریق وحی آگاه شد برخاست و به مدینه آ مد و
اینجا بود که پیمان شکنی یهود بر رسول الله مسلم شد و دستور آماده باش برای جنگ به
مسلمانان داد . در بعضی از روایات نیز آمده که یکی از شعرای بنی نضیر به هجو و بدگویی
پیامبر پرداخت و این خود دلیل دیگری بر پیمان شکنی آنها بود
پیامبر برای اینکه ضربه کاری قبلا به آنها بزند به مسلمه که با کعب اشرف بزرگ یهود
آشنایی داشت دستور داد اورا به هر نحو بتواند به قتل برساند واو با مقدماتی این کار را کرد
کشته شدن کعب اشرف تزلزلی در یهود ایجاد کرد به دنبال آن رسول الله دستور داد مسلمانان
برای جنگ با این قوم پیمان شکن حرکت کنند هنگامی که آنها با خبر شدند به قلعه های
مستحکم و دِژ های نیرومند خود پناه بردند ودر ها را محکم بستند پیامبر دستور داد بعضی
درختان نخل را که نزدیک قلعه ها بو د بکنند یا بسوزانند این کار فریاد یهود را بلند کر ر
گفتند ای محمد تو پیوسته از این گونه کاره ا نهی می کردی پس این چه بر نامه ای است
آیه پنجم این سوره نازل شد و به آنها پاسخ گفت که این یک دستور خاص الهی بود محاصره
چند روز طول کشید وپیامبر برای پرهیز از خون ریزی به آنها پیشنها د کرد که سرزمین
مدینه را ترک گویند و آنها نیز پذیرفتند مقداری از اموال خود را برداشته وبقیه را رها کردند
باقیمانده اموال واراضی و باغات و خانه های آنها به دست مسلمانان افتاد . این سوره با
تسبیح و تنزیه الله وبیان عزت و حکمت او شروع می شود میفرماید آنچه در آسمان ها و
زمین است برای الله تسبیح گوید و او عزیز و حکیم است و این در حقیقت مقد مه ای است
برای بیان سر گذشت یهود بنی نضیر همان ها که در شناخت الله وصفاتش گرفتار انواع
انحرافات بودند تسبیح عمومی موجودات زمین و آسمان اعم از فرشتگان و انسان ها و
حیوانات وگیاهان وجمادات ممکن است با زبان قال باشد یا با زبان حال وچرا که نظام شگفت
انگیز ی که در آفرینش هر ذره ای به کار رفته یا زبان حال بیانگر علم و قدرت وعظمت و
حکمت الله است و از سوی دیگر به عقیده جمعی از دانشمندان هر موجودی در عالم خود
سهمی از عقل و درک وشعور دارد هر چند ما از آن آگاه نیستیم و به همین دلیل با زبان خود
تسبیح الله می گوید هر چند گوش ما توانایی شنوایی آن را ندارد
آیه 2- بعد از بیان این مقدمه به داستان رانده شدن یهود بنی نضیر از مدینه پرداخته می
فرماید او الله کسی است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد با مسلمانان از خانه
هایشان بیرون راند منظور از حشر در اینجا اجتماع و حرکت مسلمانان از مدینه به سوی
قلعه های یهود و یا اجتماع یهود برای مبارزه با مسلمین است واز آنجا که این نخستین
اجتماع در نوع خود بود درر قران به عنوان لاول الحشر نامیده شده و این خود اشاره لطیفی
است به برخورد های آینده با یهود بنی نضیر و یهود خیبر و مانند آنها . بعد می افزاید شما
هرگز گمان نمی کردید که آنها از این دیار خارج شوند و خودشان نیز گمان می کردند که دژ
های محکمشان آنا ن را از عذاب الهی مانع می شود آنها چنان مغرور و از خود راضی بودند
که تکیه گاهشان دژهای نیرومند و قدرت ظاهریشان بود ولی از آنجا که الله می خواست
برهمه روشن ساز که چیزی در برابر اراده او قدرت مقاومت ندارد حتی بدون آن که جنگی رخ
دهد آنها را از آن سرزمین بیرون راند لذا در ادامه آیه می فرما ید اما الله از آنجا که گمان نمی
کردند به سراغشان آمد ودر دلهایشان ترس و وحشت افکند به گونه ای که خانه های خود را
با دست خویش وبا دست مومنان ویران می کردند آری الله این لشکر نامرئی یعنی لشکر ترس
را که در بسیاری از جنگ ها به یاری مومنان می فرستاد بر قلب آنها چیره کرد ومجال هر
گونه حرکت و مقابله را از آنها سلب نمود آنها خود را برای مقابله با لشکر برون آماده کرده
بودند بی خبر از آن که الله لشکری از درون به سراغشان می فرستد و درپایان آیه به عنوان
یک نتیجه گیری کلی می فرماید پس عبرت بگیرید ای صاحبان چشم
آیه 3- این آیه می افزاید و اگر نه این بود که الله ترک وطن را بر آنان مقرر داشته بود آنها
را در همین دنیا مجازات می کرد بدون شک جلای وطن و رها کردن قسمت عمده سرمایه
هایی که یک عمر فراهم کرده بودند خود برای آنها عذابی دردناک بود بنا بر این منظور
ازجمله فوق این است که اگر این عذاب برای آنها مقدر نشد ه بود عذاب دیگری که همان قتل
واسارت به دست مسلمانا ن بود بر سر آنها فرود می آمد الله می خواست آنها در جهان آواره
شوند وای بسا این آوارگی برای آنها دردناک تربود زیرا هر وقت به یاد آن همه دژ ها و خانه
های مجلل و مزارع و باغات خود می افتادند که در دست دیگران است و خودشان بر اثر
پیمان شکنی و توطئه بر ضد پیامبر الله در مناطق دیگر محروم و سرگرد انند گرفتار آزار و
شکنجه های روحی فراوانی می شدند اما این تنها عذاب دنیای آنها بود لذا در پایان این آیه
می افزاید و برای آنها در آ[رت نیز عذاب آتش است چنین است دنیا و آخرت کسانی که پشت
پا به به حق وعدالت زنند وبر مرکب اغرور و خود خواهی سوار گردند
آیه 4- و از آنجا که ذکر این ماجرا علاوه بر بیان قدرت الله و حقانیت پیامبر باید هشداری
برای تمام کسانی باشد که اعمالی مشابه یهود بنی نضیر دارند تا مساله در آنها خلاصه
نشود در این آیه مطلب را تعمیم داده می افزاید این مجازات دنیا و آخرت از آن جهت دامن گیر
شان شد که با الله و رسولش به دشمنی بر خاستند و هر کس به دشمنی با لله بر خیز د الله
مجازاتش می کند زیرا که الله مجازات شدیدی دارد
آیه 5- در این آیه به پاسخ ایرادی می پردازد که یهود بنی نضیر چنانکه در شان نزول نیز
گفتیم به پیامبر متوجه می ساختند در آن موقع که دستور داد قسمتی از تخل های نزدیک
قلعه های محکم یهود را ببرند تا محل کافی برای نبرد باشد یا برای این که یهود ناراحت
شوند و از قلعه ها بیرون آیند و درگیری در خارج قلعه روی دهد آنها گفتند ای محمد مگر
تو نبودی که از این گونه کارها نهی می کردی ؟ آیه نازل شد و گفت هر درخت با ارزش نخل
را قطع یا آن را به حال خود واگذاشتید همه به فرمان الله بود و هدف این بود که فاسقان را
خوار و رسوا کنند
آیه 6- از آنجا که این آیه و آیه بعد نیز تکمیلی است بر آیات گذشته شان نزول آن نیز ادامه
همان شان نزول است توضیح اینکه بعد از بیرون رفتن یهود بنی نضیر از مدینه باغ ها و
زمین های کشاورزی و خانه ها و قسمتی از اموال آنها در مدینه باقی ماند جمعی از سران
مسلمین خدمت رسول الله رسیدند و طبق آنچه از سنت عصر جاهلیت به خاطر داشتند عرض
کردند بر گزیده های این غنیمت و یک چهارم آن را بر گیر وبقیه را به ما واگذار تا در میان
خود تقسیم کنیم آیات مورد بحث نازل شد و به صراحت گفت چون برای این غنائم جنگی نشده
و مسلمانان زحمتی نکشیده اند تمام آن تعلق به رسول الله رئیس حکومت اسلامی دارد و او
هرگونه صلاح بداند تقسیم می کند پیامبراین اموال ر ا در میان مهاجرین که دست های آنها در
سرزمین مدینه از مال دنیال تهی بود و تعداد کمی از انصار که نیاز شدیدی داشتند تقسیم کرد
حکم غنائمی که بدون جنگ بدست می آید:
در این آیه حکم غنائم بنی نضیر را بیان می کند و در عین حال روشنگر یک قانون کلی در
در زمینه تمام غنائمی است که بدون درد سر و زحمت ورنج عائد جامعه اسلامی می شود که
از آن در فقه اسلامی به عنوی فیی یاد شده است . می فرماید و آنچه را الله از آنان (یهود) به
رسولش باز گردانده وبخشیده چیزی است که شما برای به دست آوردن آن زحمتی نکشیدید نه
اسبی تاختید و نه شتری . بعد می افزاید چنان نیست که پیروزی ها همیشه نتیجه جنگ های
شما باشد ولی الله رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلط می سازد و الله بر همه چیز
تواناست . آری پیروزی بر دشمن سر سخت و نیرومندی همچون یهود بنی نضیر با امداد های
غیبی الله صورت گرفت تا بدانید الله بر همه چیز قادر است اینجاست که مسلمانان می تواننند
در چنین میدان هایی هم درس معرفةالله بیاموزند و هم نشانه های حقانیت پیامبر را ببینند و
هم برنامه اخلاص و اتکاء به ذات پاک الله را در تمام مسیر راهشان یاد گیرند
آیه 7- این آیه مصرف فیی را که درآیه قبل آمده است به وضوح بیان می کند و به صورت یک
قاعده کلی می فرماید آنچه را الله از اهل این آبادیها به رسولش باز گرداند از آن الله و رسول
و خویشاوندان او و یتیمان و مستمندان ودر راه ماندگان است. یعنی این همانند غنائم جنگ
های مسلحانه نیست که تنها یک پنجم آن در اختیار پیامبر وسایر نیازمندان قرار گیرد و
چها ر پنجم از آن جنگ جویان باشد و نیز اگر در آیه قبل گفته شد که تمام آن متعلق به رسول
الله است مفهومش این نیست که تمام آن را در مصارف شخصی صرف کند بلکه چون رئیس
حکومت اسلامی و مخصوصا مدافع وحافظ حقوق نیازمندان است قسمت عمده را درمورد آنها
مصرف می کند . پس این مصارف شش گانه ذکر اولویت هایی است که پیامبر در مورد اموالی
که در اختیار دارد باید رعایت کند وبه تعبیر دیگر پیامبر اکرم این همه ثروت را برای شخص
خودش نمی خواهد بلکه به عنوان رهبر و رئیس حکومت اسلامی در هر موردی لازم است
مصرف می کند. بعد به فلسفه این تقسیم حساب شده پرداخته می افزاید این به خاطر آن است
تا این اموال عظیم در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد و نیازمندان از آن محروم
نشوند این آیه یک اصل اساسی را در اقتصاد اسلامی باز گو می کندو آن این که جهت گیری
اقتصاد اسلامی چنین است که در عین احترام به مالکیت خصوصی برنامه را طوری تنظیم
کرده که اموال وثروت ها متمرکز در دست گروهی محدود نشود که پیوسته در میان آنها دست
به دست بگردد . وآنچه را رسول الله برای شما آورده بگیردی و اجرا کنید و آنچه نهی کرده
خود داری نمائید و از مخالفت با الله بپرهیزید که اله کیفرش شدید است . این جمله هر چند در
ماجرای غنائم بنی نضیر نازل شده ولی محتوای آن یک حکم عمومی در تمام زمینه ها
وبرنامه های زندگی مسلمان ها ست و سند روشین است برای حجت بودن سنت پیامبر و
برطبق این اصل همه مسلمانان موظفند اوامر ونواهی پیامبر را به گوش جان بشنوند و
اطاعت کنند خواه در زمینه مسائل مربوط به حکومت اسلامی باشد یا غیرآن
آیه 8- سه گروه مهاجران وانصار و تابعان و صفات بر جسته هر کدام . قران هم چنان
بحث آیات گذشته پیرامون مصارف شش گانه فیی اموال و غنائمی که بدون جنگ عائد
مسلمین می شود را ادامه می دهد که در حقیقت تفسیری برای یتیمان و مسکین ها و
بیش از همه تفسیر ابن السبیل است . می فرماید این اموال برای فقیران مهاجرانی است
که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند آنها فضل الله و رضای اور ا می طلبند
و الله ورسولش را یاری می کنند آنها راستگویانند . در اینجا سه وصف مهم برای مهاجران
نخستین بیان کرده که در اخلاص و جهاد مستمر وصدق همه جانبه خلاصه می شود
آیه 9= در این آیه یکی دیگر ازمصارف این اموال پرداخته و در ضمن آن توصیف بسیار
جالب و بلیغی در باره طایفه انصار می کند وبحثی را که در آیه قبل در باره مهاجران بود با
آن تکمیل نموده می فرماید وبرای کسانی است که در این سرا (مدینه) و درسرای ایمان پیش
از مهاجران مسکن گزیدند . تعبیر به نبوو نشان می دهد که انصار نه تنها خانه های ظاهری
را آ»اده پذیرایی مهاجران کردند که خانه دل وجان و محیط شهر خود را تا آنجا که می
توانستند آماده ساختند واینها همه قبل از هجرت مسلمانان مکه بوده است و مهم همین است
سپس به سه توصیف دیگر که بیانگر کل روحیات انصار می باشد پرداخته چنین می گوید آنها
چنان هستند که هر مسلمانی را به سویشان هجرت کند دوست می دارند ودر این زمینه تفاوتی
میان مسلمانان از نظر آنها نیست بلکه مهم نزد آنان مساله ایمان وهجرت است و این دوست
داشتن یک ویژگی مستمر آنه محسوب می شود دیگر اینکه او در دل خود نیازی به آنچه به
مهاجران داده شده احساس نمی کنند نه چشم داشتی به غنائمی که به آنها داده شده است دارند
و نه نسبت به آنها حسد می ورزند و نه حتی در درون دل احسا س نیاز به آنچه به آنها اعطا
شده می کنند . در مرحله سوم می افزاید و آنها را بر خود مقدم می دارند هر چند خودشان
بسیار نیازمند باشند وبه این ترتیب محبت و بلند نظری و ایثار سه ویژگی پر افتخار آنهاست
پیغمبر گرامی اسالم روز پیروزی فرمود اگر مایل هستنید اموال و خانه هایتان را با مهاجران
تقسیم کنید ودر این غنایم باآنها شریک شوید و اگر می خواهید اموال و خانه هایتان از آن
شما باشند و ازاین غنائم چیزی به شما داده نشود
انصار گفتند هم اموال و خانه هایمان را با آنها تقسیم می کنیم و هم چشم داشتی به غنائم
نداریم و مهاجران را بر خود مقدم می شمریم . آیه فوق نازل شدو این روحیه عالی آنها را
سترد و در پایان آیه برای تاکید بیشتر روی این اوصاف کریمه و بیان نتیجه آن می افزاید
و کسانی که از بخل وحرص نفس خویش باز داشته شده اند رستگارند . شح از بخل شدید
تر است بخیل کسی است که در مورد آنچه دارد بخل می ورزد ولی شحیح هم نسبت به آنچه
در دست مردم است بخل می ورزد و هم آنچه خود در اختیار دارد تا آنجا که هر چه را در
دست مردم ببیند آرزو می کند آن را به چنگ آورد خواه از طریق حلال باشد یا حرام و
هرگز قانع به آنچه الله به او روزی داده نیست
آیه 10= در این آیه سخن از گروه سومی از مسلمین به میان می آورد که با الهام از قران
در میان ما به عنوان تابعین معروف شده اند و بعد از مهاجران و انصار که درآیات قبل سخن
از آنها به میان آمد سومین گروه عظیم مسلمین را تشکیل می دهند . هم چنین کسانی که بعد
از آنها (مهاجران وانصار) آمدند ومی گویند الهی ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی
گرفتند بیامرزد ودر دلهایشان حسد وکینه ای نسبت به مومنان قرار مده الهی تو مهربان
ورحیمی به این ترتیب خود سازی و احترام به پیشگامان در ایما ن و دوری از کنیه وحسد از
ویژگی های آنهاست . تعبیر اخوان (برادران ) و استمداد از الله رئوف و رحیم در پایان آیه
همه حاکی از روح محبت و صفا وبرادری است که بر کل جامعه اسلامی باید حاکم باشد وهر
کس هر نیکی را می خواهد تنها برای خود نخواهد . این آیه تمام مسلمین را تا دامنه قیامت
شمامل می شود وبیانگر این واقعیت می باشد که امول فیی منحصر به نیازمندان مهاجرین و
انصار نیست بلکه سایر نیازمندان مسلمین را در طول تاریخ شامل می شود .
در اینجا بعضی از مفسران بدون توجه به اوصافی که برای هر یک از مهاجران وانصار و
تابعین درآیات فوق آمده باز اصراردارند که همه صحابه را بدون استثنا پاک ومنزه بشمرند و
کارهای خلافی که احیانا در زمان خود پیامبر یا بعد از او از بعضی از آنها سر زده با دیده
اغماض بنگرند و هر کس را در صف مهاجران وانصار و تابعین قرار گرفته چشم بسته محترم
پو مقدس بدانند . در حالی که آیات فوق پاسخ دندان شکنی به این افراد می دهد وضوابط
مهاجران راستین وانصار و تابعین را دقیقا معین می کند . در مهاجران اخلاص و جهاد و
صدف را می شمرد و در انصار محبت نسبت به مهاجران و ایثار و پرهیز از هر گونه بخل و
حرص را ذکر می کند و در تابعین خود سازی واحترام به پیشگامان در ایمان وپرهیز از هر
گونه کینه و حسد را بیان می نماید بنا براین ما در عین احترام به پیشگامان در خط ایمان
پرونده اعمال آنها را چه در عصر پیامبر وچه در طوفان های شدید ی که بعد از او در جامعه
اسلامی در گرفت دقیقا تحت بررسی قرار می دهیم و بر اساس معیار هایی که در همین آیات
ازقران دریافته ایم در بار ه آنها قضاوت و داوری می کنیم پیوند خود را با آنها که بر سر عهد
و پیمان خود باقی ماندن محکم می سازیم واز آنها که در عصر پیامبر یا بعد از او رابطه خود
را گسستند می بریم این است یک منطق صحیح و هماهنگ با حکم قران وعقل
آیه 11= جمعی از منافقان مدینه مانند عبدالله بن ابی و یارانش مخفیانه کسی ر ا به سراغ بنی
نضیر فرستادند و گفتند شما محکم در جای خود بایستید از خانه های خود بیرون نروید ودژ
های خود را محکم سازید ما دو هزار نفر یاور از قوم خود و دیگران داریم و تا آخرین نفس
با شما هستیم طایفه بنی قریطه و سایر هم پیمان های شما از قبیله غطفان نیز با شما همراهی
می کنند همین امر سبب شد که نضیر بر مخالفت پیامبر تشویق شوند اما در این هنگام یکی از
بزرگان بنی نضیر به نام سلام به اخطب که سر پرست برنامه های نضیر بود گفت اعتنایی به
حرف ابی نکنید او می خواهد شما را تشویق به جنگ محمد کند وخودش در خانه بنشیند
وشما را تسلیم حوادث نماید . حیی گفت ما جز دشمنی محمد و پیکار با او چیزی را نمی شنا
سیم سلام در پاسخ او گفت به الله سوگند من می بینم سرانجام مارا از این سرزمین بیرون
می کنند و اموال وشرف ما بر باد می رود کودکان ما سیر و جنگجویان ما کشته می شوند
نقش نافقان در فتنه های یهود بعد از بیان ماجرای طایفه یهود بنی نضیر درآیات گذشته و
شرح حال سه گروه از مومنان در اینجا به شرح حال گروه دیگری یعنی منافقان و نقش آنها
در این ماجرا می پردازد نخست روی سخن را به پیامبر کرده می فرماید آیا منافقان را ندیدی
که پیوسته به برادران کافرشان از اهل کتاب می گفتند هر گاه شما را از وطن بیرون کنند ما
هم با شما بیرون خواهیم رفت و هرگز سخن هیچ کس را درباره شما اطاعت نخواهیم کرد
واگر با شما پیکار شود یاریتان خواهیم نمود و به این ترتیب این گروه از منافقان به طایفه
یهود سه مطلب را قول دادند که در همه دروغ می گفتند به همین دلیل قران با صراحت می
گوید الله شهادت می دهد که آنها دروغ گویانند . آری همیشه منافقان دروغگو بوده اند و
غالبا دروغگویان منافقند .
آیه 12= بعد برا ی توضیح بیشتر در باره دروغ گویی آنها می افزاید اگر آنها را بیرون کنند
با آنها بیرون نمی روند و اگر با آنها پیکار شود یاریشان نخواهند کرد و اگر به گفته خود عمل
کنند و یاریشان کنند پشت به میدان کرده فرار می کنند وبعد کسی آنها را یاری نمی کند
آیه 13= در این آیه به تشریح علت این شکست پرداخته می گوید وحشت از شما در دل های
آنها بیش از ترس از الله است چون از الله نمی ترسند از همه چیز وحشت دارند مخصوصا
از دشمنا ن مومن و مقاومی چون شما . این به خاطر آن است که آنها گروهی نادانند
آیه 14= بعد به بیان نشانه ر وشنی از این ترس درونی پرداخته می افزاید آنها هرگز با شما
به صورت گروهی نمی جنگند جز در دز های محکم یا از پشت دیوار ها
آری آنها چون از دژ ایمان وتوکل بر الله بیرون هستند جز در پناه دیوارها و قلعه های محکم
جرات جنگ و رویا رویی با مومنان را ندارند بعد می افزاید اما این نه به خاطر آن است که
آنها افرادی ضعیف و ناتوان و نا آگاه به فنون جنگند للکه به هنگامی که در گیری رخ می دهد
پیکارشان در میان خودشان شدید است اما در برابر شما ضعیف .
در ادامه همین آیه به عامل دیگری برای شکست و ناکامی آنها پرداخته می فرماید به ظاهر
آنها که می نگری آنها را متحد می پنداری در حالی که دلهایشان پراکنده است این به خاطر آن
است که آنها قومی هستند که تعقل نمی کنند . به این ترتیب انسجام ظاهری افراد بی ایمان
وپیمان و وحدت نظامی و اقتصادی آنها هرگز نباید مار افریب دهد چر ا که در پشت این پیمان
ها و شعار های وحدت دلهای پراکنده ای قرار دارد و دلیل آن هم روشن است زیرا هر کدام
حافظ منافع مادی خویشند و می دانیم منافع مادی همیشه در تضاد است در حالی که وحدت و
انسجام مومنان بر اساس اصولی است که تضاد در آن راه ندارد یعنی اصل ایمان و توحید و
ارزش های الهی
آیه 15: قران هم چنان بحث پیرامون داستان نضیر و منافقان را ادامه داده و با دو تشبیه
جالب موقعیت هر کدام از این دو گروه را مشخص می سازد نخست می فرماید داستان یهود
بنی نضیر همچون کسانی است که کمی پیش از آنان بودند ( همان ها که در این دنیا ) طعم
تلخ کار خود را چشیدند و برای آنها عذابی درد ناک است
اما این گروه چه کسانی بودند که سرگذشت عبرت انگیزی قبل از ماجرای بنی نضیر داشتند؟
بسیار از مفسران آن را اشاره به ماجرای قینقاع می دانند که بعد از ماجرای بدر واقع شد و
منجر به بیرون راندن این گروه ا ز یهود از مدینه شد آنها نیز مانند نضیر افرادی ثروتمند و
مغرور و در میان خود جنگجو بودندو پیامبر و مسلمانان را تهدید می کردند ولی سر انجام
چیزی جز بد بختی و دربه دری در دنیا و عذاب الیم آخرت عائدشان نشد
آیه 16= با طناب پوسیده شیطان به چاه نروید . در این آیه به تشبیهی در باره منافقان
پرداخته می گوید داستان آنها نیز همچون شیطان است که به انسان گفت کافر شو تا مشکلات
تو را حل کنم اما هنگامی که کافر شد گفت من از تو بیزارم من از الله ای که پروردگار عالمیان
است بیم دارم منظور از انسان مطلق انسان هایی است که تحت تاثیر شیطان قرار گرفته و
فریب وعده های دروغین او را می خورند وراه کفر می پویند و سرانجام شیطان آنها را تنها
گذاشته و از آنان بیزاری می جوید آری چنین است حال منافقان که دوستان خود را با وعده
های دروغین از نیرنگ به وسط معرکه می فرستند بعد آنها را تنها گذارده فرار می کنند چرا
که در نفاق وفاداری نیست
آیه 17: در این آیه نتیجه کار این دو گروه شیطان و اتباعش و منافقان و دوستانشان از اهل
کفر را روشن ساخته می افزاید سرانجام کار شان این شد که هر دو در آتس دوزخ خواهند
بود جاودانه در آن می مانند واین است کیفر ستم کاران
این یک اصل کلی است که عاقبت همکاری کفر و نفاق و شیطان و یارانش شکست و نا کامی
و عذاب دنیا و آخرت است در حالی که همکاری مومنان و دوستانشان همکاری مستمر و
جاودانی و سر انجامش پیروزی وبر خورداری از رحمت واسعه الهی در هر دو جهان است
آیه 18: در این آیه روی سخن را به مومنان کرده به عنوان یک نتیجه گیری از ماجرای شوم
و دردناک نضیر و منافقان وشیطان می فرماید ای کسانی که که ایمان آورده اید از مخالفت با
الله بپرهیزید و هرکس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده ؟ در حقیقت
سرمایه اصلی انسان در صحنه قیامت کارهایی است که از پیش فر ستاده وگرنه غالبا کسی به
فکر انسان نیست که برای او چیزی بعد از مرگ او بفرستد و یا اگر بفرستند ارزش زیادی
ندارد سپس بار دیگر برای تاکید می افزاید از الله بپرهیزید که الله از آنچه انجام می دهید آگاه
است آری تقوا وترس از الله سبب می شود که انسان برای فردای قیامت بیندیشد و اعمال خود
را پاک و پاکیزه و خالص کند
آیه 19= این آیه به دنبال دستور به تقوا و توجه به معاد تاکید بر یا د الله کرده چنین می
فرماید و همچون کسانی نباشید که الله را فراموش کردند و الله نیز آنها را به خود فراموشی
گرفتار کرد خمیر مایه تقوا دو چیز است یاد الله عینی توجه به مراقبت دائمی الله و حضور او
درهمه جا و همه حال و توجه به دادگاه عدل الله و نامه اعمالی که هیچ کار صغیر وکبیری
وجود ندارد مگر این که در آن ثبت می شود به همین دلیل توجه به این دو اصل مبدا ومعاد
در سر لوحه برنامه های تربیتی انبیا و اولیا قرار داشته و تاثیر آن در پاکسازی فرد و اجتماع
کاملا چشمگیر است اصولا یکی از بزرگترین بد بختی ها و مصائب انسان خود فراموشی است
چرا که ارزش ها و استعداد ها ولیاقت های ذاتی خود را که الله در او نهفته و از بقیه مخلوقات
ممتازش ساخته به دست فراموشی می سپرد و این مساوی با فراموش کردن انسانیت خویش
است و چنین انسانی تا سر حد یک حیوان درنده سقوط می کند و همتش چیزی جز خواب و
خور و شهوت نخواهد بود و اینها همه عامل اصلی فسق وفجور بلکه این خود فراموشی بد
ترین مصداق فسق و خروج از طاعت الله است لذا در پایان آیه می گوید آنها فاسقانند
آیه 20= در این آیه به مقایسه این دو گروه یعنی مومنان با تقوا و متوجه به مبداو معاد و
گروه فراموشکاران الله که گرفتار خود فراموشی شده اند پرداخته می گوید هرگز دوزخیان و
بهشتیان یکسان نیستند نه در این دنیا نه در معارف نه در نحوه تفکر و نه در طرز زندگی
فردی و جمعی و هدف آن و نه در آ[رت و پاداش های الهی خط این دو گروه در همه جا و
همه چیز از هم جداست یکی به یاد الله و قیامت واحیای ارزش های والای انسانی و اندوختن
ذخائر برای زندگی جاویدان است و دیگری غرق شهوات ولذات مادی و گرفتار فراموشی همه
چیز واسیر بند هوی وهوس . به این ترتیب انسان بر سر دور اهی قرار دارد یا باید به گروه
اول بپیوندند یا به گروه دوم و راه سومی در پیش نیست ودر پایان آیه به صورت یک حکم
قاطع می فرماید اصحاب بهشت رستگار وپیروزند نه تنها در قیامت رستگار و پیروزند که در
این دنیا نیز پیروزی و آرامش ونجات از آن آنهاست و شکست در هر دو جهان نصیب
فراموش کاران است
آیه 21= اگر قران بر کوهها نازل می شد از هم می شکافتند در تعقیب آیا گذشته که از طرق
مختلف برای نفوذ در قلوب انسان ها استفاده می کرد و مسائل سرنوشت ساز انسان ها را در
زنده ترین صورتش بیان نمود در این آیه که ناظر به همه آیات قران است پرده از روی این
حقیقت بر می دارد که نفوذ قران بقدری عمیق است که اگر برکوهها نازل می شد آنها را تکان
می داد اما عجب از این انسان سنگدل که گاه می شنود وتکان نمی خورد نخست می فرماید
اگر این قران را بر کوهی نازل می کردیم می دیدی در برابر آن خاشع می شود از خوف الله
می شکافد و اینها مثال هایی است که برای مردم می زنیم شاید در آن بیندیشد بعضی این آیه
را برظاهرش حمل کرده اند و گفته اند تمام موجود ات این جهان از جمله کوهها برای خود
نوعی درک وشعور دارند واگر این آیات بر آنها نازل می شد به راستی از هم متلاشی می شدند
گواه این معنی را سوره بقره می دانند که در توصیف گروهی از یهود می گوید سپس دل های
شما بعد از این ماجرا سخت شد هم چون سنگ و یا سخت تر چرا که پاره ای از سنگ ها می
شکافد و از آنها نهر ها جاری می شود وپاره ای از آنها شکاف بر می دارد و آب از آن
تراوش می کند و پاره ای از خوف الله به زیر می افتد
آیه 22= در آیات بعد به ذکر قسمت مهمی از اوصاف جمال و جلال الله که توجه به هر یک در
تربیت نفوس و تهذیب قلوب تاثیر عمیق دارد می پردازد و ضمن سه آیه 15 صفت و به تعبیر
دیگر 18 صفت از اوصاف عظیم او را بر می شمرد و هر آیه با بیان توحید الهی ونام مقدس
الله شروع می شود که انسان را به عالم نورانی اسما و صفات حق رهنمون می گردد
می فرماید او الله ای است که معبودی جز او نیست دانای آشکار ونهان است و او رحمان
ورحیم است در اینجا قبل از هر چیز روی مساله توحید که خمیر مایه همه اوصاف جمال
و جلال وریشه اصلی معرفت الهی است تکیه می کند وبعد از آن روی علم ودانش او نسبت
به غیب وشهود و بعد روی رحمت عامه او که همه خلایق را شامل می شود رحمن و رحمت
خاصه اش که ویژه مومنان است رجیم تکیه شده تا به انسان امید بخشد و او را در راه
طولانی تکامل وسیر الی الله که در پیش دارد یاری دهد
آیه 23= در این آیه علاوه بر تاکید روی مساله توحید هشت وصف دیگر ذکر کرده می فرماید
او الله ای است که معبودی جز او نیست حاکم و مالک اصلی اوست .(الملک) از هر عیب منزه
است (القدوس )به کسی ستم نمی کند و همه از ناحیه او در سلامتند(السلام ) بعد می افزاید او
برای دوستانش امنیت بخش است (المومن )او حافظ و نگاهدارنده ومراقب همه چیز است
(المهیمن ) او قدرتمندی شکست ناپذیر است (العزیز)که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح
می کند (الجبار) بعد می افزاید او شایسته عظمت است و چیزی بر تبر و بالاتر از او نیست
(المتکبر) از آنجا که عظمت وبزرگی تنها شایسته مقام الله است این واژه به معنی ممدوحش
تنها در باره او به کار می رود و هرگاه در غیر مورد او به کار رود به معنی مذموم است و در
پایان آیه بار دیگر روی مساله توحید که سخن با آن آغاز شده بود تکیه کرده می فرماید الله
منزه است از آنچه شریک برای او قرار می دهند
آیه 24= در آخرین آیه سوره درتکمیل این صفات به شش وصف دیگر اشاره کرد چنین می فر
ماید او الله ای است خالق ( هوالله الخالق) آفریننده ای بی سابقه (الباری) و صورتگری بی
نظیر(المصور) و سپس از آنجا که اوصاف الله منحصر به این اوصاف نیست بلکه اوصافش
هم چون ذاتش بی پایان است می افزاید بر ای او نام های نیک است (له الاسماء الحسنی)
به همین دلیل از هر گونه عیب ونقص منزه ومبراست و آنچه که در آسمان ها و زمین است
تسبیح او می گویند و او را از هر عیب ونقصی پاک می شمرند(یسبح له ما فی السموات
والارض ) وسر انجام برای تاکید بیشترروی موضوع نظام آفرینش به دو وصف دیگر از
اوصافش که یکی از آنها قبلا آمده اشاره کرده می فرماید او عزیز حکیم است ( هوالعزیز
الحکیم) اولی نشانه کمال قدرت او بر همه چیز و غلبه بر هر مانع است ودومی اشاره به علم
و آگاهی از نظام آفرینش وتنظیم برنامه دقیق در امر خلقت و تدبیر است و به این ترتیب در
مجموع این آیات سه گانه علاوه بر مساله توحید که دو بار تکرارشده هفده وصف از اوصاف
الله آمده است بدین ترتیب: عالم الغیب و الشهاده – رحمان – رحیم – ملک – قدوس – سلام –
مومن – مهیمن – عزیز – جبار – متکبر – خالق – باریء – مصور- حکیم – دارای اسماء
کسی که همه موجود ات عالم تسبیح او می گویند به این ترتیب این آیات دست پویندگان راه
معرفت الله را گرفته منزل به منزل پیش می برد از ذات پاک او شروع می کند بعد به عالم
خلقت می آورد وباز در این سیر الی الله از مخلوق نیز به سوی خالق می برد قلب را مظهر
اسماء و صفات الهی ومرکز انوار ربانی می کند ودر لابلای این معارف و انوار او را می سازد
وتربیت می کند شکوفه های تقوا را بر شاخسار وجودش ظاهر ساخته ولایق قرب جوارش
می کند آیات آخر این سوره آیاتی است فوق العاده با عظمت و الها م بخش در حدیثی از رسول
الله می خوانیم هر کس آخر سوره حشر را بخواند گناهان گذشته و آینده او بخشوده می شود
پایان
فضیلت سوره 59:
این سوره 24 آیه دارد هرکس این سوره را بخواند همه چیز ا ز بهشت و دوزخ وعرش و
کرسی و..... بر او صلوات فرستد و برای او استغفار کنند واگر در آن روز یا آن شب بمیرد
شهید مرده و گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد هرشبی که این سوره والرحمن را بخواند
حق تعالی فرشته ای به خانه او فرستد که با شمشیر کشیده او را و اهل بیت او و اموال او را
تاروز پاسبانی کند اسم اعظم الله در شش آیه آخرسوره حشر است چهل بار خواندنش باعث
مستجاب الدعوه شدن است با خواند ن هر شب از شر دنیا و آخرت از فرد دفع شود پایان
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |