سوره 60 و تفسیر وفضیلت آن
سوره 60 و تفسیر وفضیلت آن
سوره 60
سورة الممتحنة
مولف ومفسر: آذر سلگی
بسم الله الرحمن الرحیم
یأ یُّها ألَّذینَ ءَ امَنُوا لَُآ تَـَّتَّخِذُوا عَدُوّی وَُعَدُوّ کُم أَولیَآ ءَ تُلقُونَ إلَیهِم بِألمَودَّةِ وَ قَدکَفَرُوا بِمَآ جَآءَکُم مِنَ ألحَقِ
یَخرجُونَ ألرَّسُولَ وَ إیَّآکُم أَن تُومِنُوا بأللهِ رَبّکُم إن کُنتُم خَرجتُم جِهَدٌا فی سَبیلی وَأبتِغآءَ مَرضَاتی تُسرُّونَ
إلَیهم بِألمَوَدَّة وَأَنَا أَعلَمُ بِما أخفَیتُم وَمَآ أَعلَنتُم وَمَن یَفعَلهُ مِنکُم فَقَد ضَلَّ سَوآءَ ألسَّبیل (1) إن یَثقَفُوکُم یَکونُو
الَکُم أَعدَآءٌ وَیَبسُطُوإلَیکُم أیدیهُم وَأَلسنَـَهُم بألسُّوءِ وَوَدُّوالَوتَکفُرُونَ (2) لَن تَنفَعَکُم أَرحَامُکُم ولَآ أَولَدُکُم یَومَ
ألقیمَة یَفصِلُ بَینَکَم وَآلله ُ بِمَا تَعمَلُونَ بَصیرٌ ٌ (3) قَد کَانَت لَکُم آسوَةُ حَسَنةٌ ٌ فِی إبرَهیمَ وَألَّذینَ مَعَهُ إذ قَالُوا
لِقَومهم إنَّابُرَءَ وا مِنکُم وَممَّا تَعبُدُون َ مِن دُون الله کَفرنَا بِکُم وَبَدَابَینَنَا وَبَینَکُم ألعَدَوَةُ و ألبَغضَآ ءُ أبَدً ا حَتَّی
تُومنُوا بالله وَحدَهُ إلَّا قَولَ إبرَهیمَ لآ بیه لَآ ستَغفرنَّ لَکَ وَمَآ أَملکُ لَکَ مِنَ الله مِن شَئ ءٍ رَّبَّنَا عَلَیکَ تَوَکَّلنَآ
وَإلَیکَ أَنَبنَا وَ أَ لَیکَ ألمَصیرُ (4) ربَّنَا لَُآ تَجعلنَا فِتنَةٌ لّلَّذینَ کَفَرُوا وَآغفرلَنَا رَبَّنآ إنَّکَ أَنتَ ألعَزیزُ آلحَکیمُ
(5)لَقَد کَانَ لَکُم فیهِم أُسوَةُ حَسَنةُ ُ لمَن کَانَ یَرجُوا الله وَألیَومَ ألاخِرَ وَمَن یَتَولَّ فَإنَّ الله هُوَ ألغَنیُّ ألحَمیدُ(6)
عَسَی الله أَن یَجعَل بَینَکُم وَ بَینَ ألَّذینَ عَادَیتُم مِنهُم مَّوَدَّةٌ وَاللهُ قَدیرٌ ٌ واللهُ غَفُورٌ ٌ رَّحیمٌ ٌ (7) لَّا یَُنهَکُم اللهُ
عَنِ ألَّذینَ لَم یُقتَلُکوکُم فی ألدّینِ وَلَم یُخرجُوکُم مِّن دیَرکُم أَن تَبَرُّوهُم و َتُقسِطُو إلَیهِم إنَّ الله یُحبُّ ألمُقسطین َ
(8) إنَّمَا یَنهَئکُمُ الله ُ عَن ألَّذینَ قَتَلُوکُم فی ألدّینِ وَأَخرَجُوکُم مُن دیَرکُم و َظَهَروُا عَلَی إخرَاجِکُم أَن تَوَلَّوهُم
وَمَن یَـَتَُولَّهُم فَأُ ولَئَکَ هُمُ ألظَّلمُونَ (9) یَأَ یُّهَا ألَّذینَ ءَ امَنُوا إذ جَآ کُمُ ألمُومنَـتُ مُهجرَتٍ فَأمتَحنُوهُنَّ اللهُ أَعلَمُ
بإیمََنهِنِ فَإن عَلِمتُُمُوهُنَّ مُومنَـتٍ فَلَا تَرجعُوهُنَّ إلَی آلکُفَّار لَا هُنَّ حِلٌ ٌٍ لَّهُم وَلَا هُم یَحلُّونَ لَهُنَّ وَءَ اتُوهُم مَّا
أَنفَقُوا و َلَا جُنَآحَ عَلَیکُم أَن تُنکِحُوهُنَّ إذَآ ءَاتیتُموهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمسِکُوا بِعِصَمِ ألکَوَافرِ وَسئلُوا مَآ أَنفَقتُم
وَلیسئَلُوا مَآ أَنفَقُوا ذَلکُم حُکمُ الله یَحکُم بَینَکُم وَالله ُ عَلیمُ حَکیمٌ ٌ (10) وَإن فَاتَکُم شَئ ءٌ ٌ مِن أَزوَجِکُم إلَی
ألکُفَّآرِ فَعا قَبتُم فَأَ تُوا ألَّذینَ ذَهَبَت أَزوَجُهُم مِّثلَ مَآ أَنفَقُوا وَأتَّقُو ا اللهَ ألَّذی أَنتُم بُهِ مُومنُونَ (11) یَأَ یُّهَا
ألنّبیُّ إذَاجَآ ءَ کَ ألمُومِنَتُ یُبَآیِعنَکَ عَلََِی أَن لُّآ یُشرکنَ بالله شَیئآٍ وَلَا یَسرقنَ وَلَا یَزنینَ وَلَا یَقتُلنَ أَولَدَ هُنَّ
ولَا یَأ تینَ بِبُهتَنٍ یَفتَرینَُهُ بَینَ أَیدیهنَّ وَأرجُلهِنَ وَلَا یَعصینکُ فی مَعرُوف ٍ فَبَایِعهُنَّ وَإستَغفر لَُهُنَّ الله إن َّ
الله غَفُورٌ ٌ رَّحیمٌ ٌ (12) یَأَ یُّهَآألَّذینَ ءَ امَنوا لَا تَتَوَلَّو اقَومًا غَضبَ الله عَلَیهم قَد یَئسُوا مِنَ ألاخرَةِ کَمَآ
یَئسَ آلکُفَّآرُ مِن أَصحَبٍ ألقُبُور(13)
تفسیر سوره 60
این سوره در حقیقت از دو بخش تشکیل می گردد
1- از مساله حب فی الله و بغض فی الله و نهی از طرح دوستی با مشرکان سخن می گوید و مسلمانان را به الهام گرفتن از پیامبر بزرگ الله ابراهیم دعوت می کند و خصوصیات دیگری
را در این زمینه بر می شمرد این معنی در پا یا ن سوره نیز تکرا ر وتاکید شده است . بخش دو م
پیرامون زنان مهاجر وآزمایش وامتحان آنها واحکام دیگری در این رابطه بحث می کند
انتخاب نام ممتحنه برای این سوره نیزبه خاطر مساله آزمایش وامتحان می باشد که در آیه 10 آمده
است . نام دیگری برای سوره ذکر شده و آن سوره مودت است به خاطر نهی از مودت مشرکان در
نخستین آیه سوره
1- این آیه در باره حاطب ربن ابی بلتعه نازل شده است جریان چنین بوند که زنی به نام ساره که وابسته به یکی از قبائل مکه بود از مکه به مدینه خدمت رسول الله آمد حضرت به ا و فرمود
آیا مسلمان شده ای و به اینجا آمده ای . گفت نه و رسول فرمود پس چرا آمده ای
عرض کرد شما اهصل وعشیره ما بودید و سرپرستان من همه رفتند ومن شدیدا محتاج شدم
نزد شما آمده ام تا عطایی به من کنید و لباس ومرکبی ببخشید .فرمود پس جوانان مکه چه شدند
(اشاره به این که آن زن خواننده بود وبرای جوانان می خواند) گفت بعد از واقعه بدر هیچ کس از من تقاضای خوانندگی نکرد واین نشان می دهد ضربه جنگ بدر تا چه حد مشرکان مکه سنگین بود حضرت دستور داد لباس ومرکب وخرج راهی به او دادند و این در حالی بود که پیامبر آماده فتح مکه می شد. در این موقع حاطب ( یکی از مسلمانان معروف که در جنگ بدر
وبیعت رضوان شرکت کرده بود ) نزد ساره آمد و نامه ای نوشت و گفت آن را به اهصل مکه بده
و ده دینار و به قولی ده درهم نیز به او داد . حاطب در نامه به اهل مکه نوشته بود رسول الله
قصد دارد به سوی شما آید آماده دفاع از خویش باشید . جبرئیل این ماجرا را به اطلاع پیامبر
رسانید رسول الله علی وعمار و عمر وزبیر و طلحه ومقداد و ابو مرئد را دستور داد که به سوی
مکه حرکت کنند و فرمود در یکی از منزلگاههای وسط راه به زنی می رسیدک حامل نامه ای به
مشرکین مکه است نامه را از او بگیرید . آنها در همان مکان که رسول الله فرموده بود به او
رسیدند او سوگند یاد کرد که هیچ نامه ای نزد او نیست ولی علی فرمود نه پیامبربه ما دروغ گفته و نه ما دروغ می گوییم شمشیر را کشید وفرمود نامه را بیرون بیاور و الا به الله سوگند
گردنت را می زنم ساره که نامه را در میان گیسوانش پنهان کرده بود بیرون آورد آنها نامه را
خدمت پیامبر آوردند حضرت به سراغ حاطب فرستاد فرمود این نامه را می شناسی ؟ عرض
کرد ای رسول الله به الله سوگند از آن روز که اسلام را پذیرفتم لحظه ای کافر نشده ام ولی
مساله این است که تمام مهاجران کسانی را در مکه دارند ولی من در میان آنها غریبم و خانواده
من در چنگال آنها گرفتارند خواستم مزاحم خانواده من نشوند در حالی که می دانستم الله سرانجام آنها را گرفتار شکست می کند پیامبر عذرش را پذیرفت اینجا بود که آیه نازل شده ودرس های مهمی در زمینه ترک هر گونه دوستی نسبت به مشرکان و دشمنان الله به مسلمانان
داد سرانجام طرح دوستی با دشمن الله چنانکه درسان نزول دانستیم حرکتی از ناحیه یکی از
مسلمانان صاد ر شد که هرچند به قصد جاسوسی نبود ولی اظهار محبتی به دشمنان اسلام محسوب می شد لذا آیه به مسلمانان هشدار داد که از تکرار این گونه کارها درآینده بپرهیزید
نخست می فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید
یعنی آنها نه فقط دشمنان الله هستند که با شما نیز عداوت و دشمنی دارند با این حال چگونه
دست دوستی به سوی آنها دراز می کنید بعد می افزاید شما نسبت به آنها اظهار محبت می کنید
در حالی که آنها به آنچه از حق برای شما آمده اسلام وقران کافر شده اند و رسول الله و شما را
به خاطر ایمان به الله ای که پروردگار همه شماست از شهر و دیارتان بیرون می رانند
آنها هم د ر عقیده با شما مخالفند و هم عملا به مبارزه برخاسته اند و کاری که بزرگترین افتخار
شماست یعنی ایمان به پروردگار برای شما بزرگترین جرم وگناه شمرده اند با این حال آیا جای این است که شما نسبت به آنها اظهار محبت کنید بعد برای توضیح بیشتر می افزاید اگر شما برای جهاد در راه من و جلب خشنودیم هجرت کرده اید پیوند دوستی با آنها برقرار نسازید اگر
به راستی دم از دوستی الله می زنید و به خاطر او از شهر ودیار و خود هجرت کرده اید وطالب
جهاد فی سبیل الله و جلب رضای او هستید این مطلب با دوستی دشمنان الله سازگار نیست
بازبرای توضیح بیشتر می افزاید شما مخفیانه با آنها رابطه د وستی بر قرار می کنید در حالی
که من به آنچه پنهان یا آشکار می سازید از همه دانا ترم بنا بر این مخفی کاری چه فایده ای
دارد با علم الله به غیب وشهود و در پایان آیه به عنوان یک تهدید قاطع می فرماید و هر کس
از شما چنین کاری کند از راه راست گمراه شده است هم از راه معرفت الله منحرف شده که
گمان کرده چیزی بر الله مخفی می ماند و هم از راه ایمان و اخلاص وتقوا که طرح دوستی
با دشمنان الله ریخته و هم تیشه به ریشه زندگانی خود زده است که دشمنش را از اسرارش
با خبر ساخته و این بد ترین انحرافی است که ممکن است به شخص مومن بعد از وصول به سر
چشمه ایمان دست دهد
2- در این آیه برای تاکید و توضیح بیشتر می افزاید شما برای چه طرح دوستی با آنها می ریزید؟
با این که اگر آنها بر مشا مسلط شوند دشمنانتان خواهند بود و دست وزبان خود را به بدی
کردن به شما می گشایند شما برای آنها دلسوزی میکنید در حالی که عداوتشان با شما آنچنان
ریشه دار است که اگر بر شما دست یابند از هیچ کاری فرو گذار نمی کنند واز همه بد تر این
که دوست دارند شما را از اسلام به کفرباز گردانند
3- و در این آیه با پاسخ گویی افرادی مانند حاطب پرداخته که در جواب پیامبر که فرمود چرا
اسرار مسلمانان را در اختیار مشرکان مکه قرار دادی؟ گفت خواستم از این طریق خویشاوندان
و بستگانم را حفظ کنم می فرماید هرگزبستگان و فرزندانتان روز قیامت سودی به حالتان نخواهند داشت چرا که اگر اولاد و بستگان بی ایمان باشند نه آبرو و سرمایه ای برای این دنیا
خواهند بود و نه وسیله نجاتی در آخرت . بعد می افزاید الله روز قیامت میان شما جدایی می افکند اهل ایمان به سوی بهشت می روند و اهل کفر به سوی دوزخ و در پایان آیه بار دیگر
به همگان هشدار می دهد که الله به آنچه انجام می دهد بیناست هم از نیات شما آگاه است و هم
آز اعمالی که بطور سری انجام می دهید و اگر در مواردی اسرار شما را مانند حاطب فاش نمی
کند روی مصالحی است نه این که نداند وآگاه نباشد
4- ابراهیم برای همه شما اسوه بود از آنجا که قران مجید در بسیاری از موارد برای تکمیل
تعلیمات خود از الگو های مهمی که در جهان انسانیت وجود داشته شاهد می آورد در اینجا
نیز به دنبال نهی شدیدی که از دوستی با دشمنان الله در آیات قبل شده سخن از ابراهیم و
برنامه اوج به عنوان پیشوای بزرگی که مورد احترام همه اقوام مخصوصا قوم عرب بوده به
میان می آورد .می فرماید برای شما سر مشق خوبی در زندگی ابراهیم وکسانی که با او بودند
وجود داشت منظور از تعبیر ( آنها که با ابراهیم بودند) مومنانی است که او را در این راه همراهی می کردند هر چند قلیل واندک بودند بعد در توضیح این معنی می افزاید در آن هنگامی
که به قوم مشرک خو د گفتند ما از شما و آنچه غیر از الله می پرستید بیزاریم . ما نه شما را
قبول داریم ونه آئین و مذهبتان را ما هم از خودتان وهم از بت های بی ارزشتان متنفریم و باز
برای تاکید افزودند ما نسبت به شما کافریم . البته این کفر همان برائت و بیزاری است که در
بعضی از روایات ضمن برشمردن اقسام پنج گانه کفر به آن اشاره شده است و سومین بار برای
تاکید بیشتر افزودند و میان ما وشما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است واین وضع هم
چنان ادامه دارد تا آن زمان که به الله یگانه ایمان بیاورید و به این ترتیب با نهایت قاطعیت و بدون هیچ گونه پرده پوشی اعلام جدایی و بیزاری از دشمنان الله کردند وتصریح نمودند که این
جدایی تا ابد ادامه دارد مگر این که آنها مسیر خود را تغییر دهند واز خط کفر به خط ایما روی
آورند . ولی از آنجا که این قانون کلی و عمومی در زندگی ابراهیم استثنایی داشته که آن هم به
خاطر هدایت بعضی از مشرکان صورت گرفته به دنبال آن می فرماید آنها هر گونه ارتباطشان
را با قوم کافر قطع کردند و هیچ سخن محبت آمیزی به آنها نگفتند جز آن سخن ابراهیم که به
پدرش ( عمویش آزر) گفت (وعده داد) که برای تو آمرزش طلب می کنم و در عین حال در برابر
الله برای تو مالک چیزی نیستم واختیاری ندارم . ابراهیم به این وعده خود عمل کرد ولی آزر
ایمان نیاورد و هنگامی که بر ابراهیم روشن شد که او دشمن الله است و هر گز ایمان نمی آورد
دیگر برای او استغفار نکرد وبا اوقطع رابطه نمود . ابراهیم و پیروانش قویا با بت پرستان مخالف بودند وباید این درس را از آنها سر مشق گرفت و داستان آزر شرائط خاصی داشته که
اگر برای ما هم پیدا شود قابل تآسی است و از آنجا که مبارزه با دشمنان الله با این صراحت و
قاطعیت مخصوصا در زمانی که آنها از قدرت ظاهری بر خوردارند جز با توکل بر ذات الله ممکن
نیست باز گشتیم همه فرجام ها به سوی توست
5= در این آیه به یکی دیگر از درخواست های ابراهیم و یارانش که در این زمینه حساس وچشمگیر است اشاره کرده می گوید الهی ما را مایه گمراهی کافران قرار مده . این تعبیر ممکن
است اشاره به اعمالی مانند اعمال حاطب باشد که گاهی از افراد بی خبر سر می زند و کاری می
کنند که سبب تقویت گمراهان می گردد در حالی که گمان می کنند کار خلافی نکرده اند و در پایان
آیه می افزاید الهی اگر لغزشی از ما سر زد ما را ببخش چرا که تو عزیز و حکیمی . قدرتت
شکست ناپذیر است ور حکمتت نافذ از همه چیز
6= در این آیه بار دیگر روی همان مطلبی تکیه می کند که در نخستین آیه تکیه شده بود می فرماید برای شما مسلمانان در زندگی آنها اسوه حسنه و سرمشق نیکویی بود برای کسانی که امید به
الله وروز قیامت دارند . نه تنها برائت و بیزاریشان از بت پرستان و خط کفر بلکه دعا های آنها و تقاضاهایشان در پیشگاه الله نیز برای همه مسلمانان سر مشق است . بدون شک این تاسی و
پیروزی نفعش قبل از هر کس به خود مسلمانان باز می گردد لذا در پایان می افزاید هر کس سر پیچی
کند به خویشتن ضرر زده است زیرا الله بی نیاز وشایسته ستایش است . زیرا طرح دوستی با دشمنان الله آنها را تقویت می کند وقت آنها باعث شکست خود شماست . همیشه وجود الگوها و سرمشق های بزرگ در زندگی انسان ها وسیله موثری برای تربیت آنها بوده است به همین دلیل پیامبر و پیشوایان معصوم مهم ترین شاخه هدایت را با عمل خویش نشان می دادند
7= محبت به کفاری که سر جنگ ندارند در اینجا همچنان بحث پیرامون قطع رابطه با مشرکان ادامه
می یابد و از آنجا که این قطع رابطه یک نوع خلا عاطفی برای جمعی از مسلمانان ایجاد می کرد الله
برای پاداش آنها و رفع این کمبود به آنها بشارت داده می فرماید امید است الله میان شما و کسانی از
مشرکین که با شما دشمنی کردد از راه اسلام پیوند محبت بر قرار کند و این امر سرانجام تحقق یافت
سال هشتم هجری فرا رسید و مکه فتح شد و اهل مکه به مصداق یدخلون فی دین الله افواجا گروه گروه مسلمان شدند و آفتاب ایمان با گرمی محبت ودوستی تابیدن گرفت . به هر حال اگر کسانی که مورد علاقه مسلمانان هستند از خط مکتبی آنان جدا شوند نباید از باز گشت آنها مایوس شد چرا که الله بر همه چیز قادر است اوست که می تواند دلها را دگرگون سازد و اوست که گناهان و خطا های
بندگانش را می بخشد لذا در پایان آیه می افزاید و الله تواناست و آمرزنده و مهربان است
8= این آیه شرح وتوضیحی است بر مساله ترک رابطه دوستی با مشرکان می فرماید الله شما را از
نیکی کردن ورعایت عدالت نسبت به کسانی که با شما در امر دین پیکار نکردند و شما را از خانه و
دیارتان بیرون نراندند نهی نمی کند . چرا که الله عدالت پیشگان را دوست دارد
9= تنها شما را از دوستی و رابطه با کسانی نهی می کند که در امر دین با شما پیکار کردند وشما را
از خانه هایتان بیرون راندند یا به بیرون راندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه دوستی
داشته باشد ظالم وستمگر است . از دو آیه فوق یک اصل کلی و اساسی در چگونگی رابط مسلمانان با غیر مسلمین اسفتاده می شود نه تنها برای آن زمان که برای امروز وفردا نیز ثابت است
و آن این که مسلمانان موظفند در برابر هر گر.وه و جمعیت و هر کشوری که موضع خصمانه با آنها
داشته باشند و بر ضد اسلام ومسلمین قیام کنند یا دشمنان اسلام را یاری دهند سر سختانه بایستند وهر گونه پیوند محبت ودوستی را با آنها قطع کنند اما اگر آنها در عین کافر بودن نسبت به اسلام و
مسلمین بی طرف بمانند ویاتمایل داشته باشند مسلمین می توانند با آنها رابطه دوستانه بر قرارسازند البته ن ه در آن حد که با برادارن سملمان دارند ونه در آن حد که موجب نفوذ آنها در میان
مسلمین گردد .
10= در شان نزول این آیه و آیه بعد آمده است که رسول الله در حدیبیه با مشرکان مکه پیمانی امضا
کرد یکی از موارد پیمان این بود که هرکس از اهل مکه به مسلمانان بپیوندند اورا باز گردانند اما
اگر کسی از مسلمانان اسلام را رها کرده به مکه باز گردد می توانند او را بر نگردانند . در این هنگام زنی به نام سبیعه اسلام را پذیرفت و در همان سرزمنی حدیبیه به مسلمانان پیوست همسرش
خدمت پیامبر آمد و گفت ای محمد همسرم را به من باز گردان چرا که این یکی از مواد پیمان ماست
و هنوز مرکب آن خشک نشده آیه نازل شده و دستور داد زنان مهاجر را امتحان کنید . امتحانشان این
بود که باید سوگند یاد کنند هجر ت آنها به خاطر کینه با شوهر یا علاقه به سرزمین جدید یا هدف دنیوی نبوده بلکه به خاطر اسلام بوده است آن زن سوگند یاد کرد که چنین است در اینجا رسول الله
مهریه ای را که شوهرش پرداخته بود و هزینه هایی را که متحمل شده بود به او پرداخت و فرمود
طبق این ماده قرار داد تنها مردا ن را باز می گرداند نه زنان را
در آیات گذشته سخن از بغض فی الله و قطع پیوند با دشمنان الله بود اما در اینجا سخن از حب فی الله
و بر قرار ساخت پیوند با کسانی است که از کفر جدا می شوند وبه ایمان می پیوندند . نخست از زنان
مهاجر سخن می گوید و جمعا هفت دستور دراین آیه وارد شده که عمدتا در باره زنان مهاجر
وقسمتی نیز در باره زنان کافر است
1- نخستین دستور در باره آزمایش زنان مهاجرات است روی سخن را به مومنان کرده می فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که زنان با ایمان به عنوان هجرت نزد شما آیند آنها را از خود نرانید بلکه آزمایش کنید نحوه امتحان چنین بود که آنها را از سوگند به الله می دادند که
مهاجرتشان جز برای قبول اسلام نبوده ویا با پیامبر اسلام بیعت کنند که راه شرک نپویند و گرد
سرقت و اعمال منافی عفت و کشتن فرزندان و مانند آن نروند وسر تا پا تسلیم فرمان رسول الله
باشند البته ممکن است کسانی که در آن سوگند و این بیعت نیز خلاف بگویند اما مقید بودن بسیاری از مردم حتی مشرکان در آن زمان به مساله بیعت وسوگند به الله سبب می شد که افراد
کمتر دروغ بگویند لذا در جمله بعد می افزاید الله به درون دل آنها و ایمانشان آگاهتر است
2- در دستور بعد می فرماید هرگاه از عهده این امتحان بر آمدند و آنها را مومن یافتید آنها را به سوی کفار باز نگردانید
3- در سومین مرحله که در حقیقت دلیلی است برای حکم قبل اضافه می کند نه آنها بر کفار حلالند
و نه کفار برای آنها حلال . چرا که ایمان وکفر در یک جا جمع نمی شوند و پیمان مقدس ازدواج
نمی تواند رابطه در میان مومن و کافر بر قرارسازد
4= از آنجا که معمول عر ب بود که مهریه زنان خود را قبلا می پرداختند در چهارمین دستور می
افزاید و آنچه را همسران آن ها برای ازدواج با این زنان پرداخته اند به آنان پپردازید درست است
که شوهرشان کافر است اما چون اقدام بر جدایی به وسیله ایمان از طرف زن شروع شده عدالت
اسلامی ایجاب می کند که خسارات همسرش پرداخته شود البته با این پرداخت مهر در مورد مشرکانی
بود که با مسلمانان پیمان ترک مخاصمه در حدیبیه با غیر آن امضا کرده بود ند
5-حکم دیگر که به دنبال احکام فوق آمده این است که می فرماید و گناهی بر شما نیست که با
آنها ازدواج کنید هر گاه مهرشان را به آنها بدهید باید توجه داشت که در اینجا زن بدون طلاق از
شوهر کافرجدا می شود ولی باید عده نگهدارد
6- اما هر گاه قضیه بر عکس باشد یعنی شوهر اسلام را بپذیرد و زن بر کفر باقی بماند در اینجا نیز
رابطه زوجیت به هم می خورد ونکاح فسخ می شود چنانکه در ادامه همین آیه می فرماید و
هرگز زنان کافر را در همسری خود نگه ندارید
7- در آخرین حکم که در آیه ذکر شده سخن از مهر زنانی است که از اسلام جدا شوند وبه اهل کفر
بپیوندند می فرماید اگر کسی از زنان شما کفار شد و به بلاد کفر فرار کرد حق دارید مهری را که
پرداخته اید مطالبه کنید همان گونه که آنها حق دارند مهر (زنانشان را که از آنان جدا شده اند)
از شما مطالبه کنند و این مقتضای عدالت واحترام به حقوق متقابل است و در پایان آیه به عنوان
تاکید بر آنچه گذشت می فرماید این حکم الله است که در میان شما حکم می کند و الله دانا و
حکیم است .احکامی است که همه از علم اهلی سرچشمه گرفته و آمیخته با حکمت است وتوجه
به این حقیقت که همه از سوی الله است بزرگترین ضمانت اجرایی برای این احکام محسوب
می شود
آیه 11- در این آیه در ادامه همین سخن می فرماید اگر بعضی از همسران شما از دستتان بروند اسلام
را رها کرده به کفار پیوستند و شما در جنگی بر آنها پیروز شدید وغنایمی به دست گرفتید به
کسانی که همسرانشان رفته اند همانند مهری را که پرداخته اند از غنائم بدهید و در پایا ن آیه
همه مسلمانان را به تقوا دعوت کرده می فرماید واز مخالقت الله که همه به او ایمان دارید بپرهیزید
دستور به تقوا در اینجا ممکن است به خاطر این باشد که معمولا در تشخیص مقدار مهریه به گفته
همسران اعتماد می شود چون راهی برای اثبات آن جز گفته خود آنها وجود ندارد و امکان دارد
وسوسه های شیطانی سبب شود ک بیش از مقدار واقعی ادعا کنند لذا آنها ار توصیه به تقوا می کند
1- شرایط بیعت زنان : در تعقیب آیات گذشته که احکام زنان مهاجر را بیان می کرد در این آیه حکم
بیعت زنان را با پیامبر شرح می دهد بطوری که مفسران نوشته اند این آیه روز فتح مکه نازل
شد هنگامی که پیامبر بر کوه صفا قرار گرفته بود از مردان بیعت گرفت و زنان مکه که ایمان
آورده بودند برای بیعت خدمتش آمدند آیه نازل شد وکیفیت بیعت با آنان را شرح داد
روی سخن را به پیامبر کرده می فرماید ای پیامبر هنگامی که ینان مومن نزد تو آیند وبا تو
بیعت کنند که چیزی را شریک الله قرار ندهند دزدی و زنا نکنند فرزندان خود را نکشند تهمت و
افترائی پیش دست وپای خود نیاورند ودر هیچ کار شایسته ای مخالفت ونا فرمانی تو نکنند
با آنها بیعت کن وبرای آنها از درگاه الله آمرزش بطلب که الله آمرزنده و مهربان است
در مورد چگونگی بیعت بعضی نوشته اند که پیامبر دستور داد ظرف آبی آوردند و دست خود را
در آن ظرف آب گذارد و زنان هم دست خود را در طرف دیگر ظرف می گذاردند و بعضی
گفته اند پیامبر از روی لباس با آنها بیعت می کرد
2- چنانکه دیدیم این سوره با مساله قطع رابطه با دشمنان الله آغاز شد وبا همین امر نیز پایان می
گیرد می فرماید ای کسانی که ایمان آورده اید با قومی که الله آنان را مورد غضب قرار داد ه
دوستی نکیند شما نباید آنها را به دوستی برگزینید و اسرار خود را در اختیار آنها بگذارید تعبیر
مفهوم وسیع و گسترده ای دارد که همه کفار ومشرکین را شامل می شود و تعبیر به غضب در
قران منحصر به یهود نیست بلکه در مورد منافقان نیز آمده است
سپس به ذکر مطلبی می پردازد که در حکم دلیل بر این نهی است می فرماید آنان از نجات در
آخرت مایوسند همان گونه که کافران مدفون در قبر ها مایوس می باشند زیرا مردگان کفار در
جهان برزخ نتایج کار خود را می بینند و راه بازگشت برای جبرا ن ندارند لذا بکلی مایوسند
این گروه از زندگان نیز به قدری آلوده گناهند که هرگز امیدی به نجات خویش ندارند درست
همانند مردگان از کفار(پایان)
فضیلت سوره 60:
این سوره 13 آیه دارد هرکس این سوره را بخواند الله دل اورا با ایمان امتحان کند و چشم اورا
روشن کند و هرگز فقر ودیوانگی به او واولاد او نرسد مومنین ومومنان شفیع او شوند وهر
کس آنرا سه روز متوالی نویسد و بشوید وبه در د طحال بنو شاند درد ش زایل شود