سوره 63 وتفسیر وفضیلت آن
سوره 63 وتفسیر وفضیلت آن
سوره 63:
سورة المنافقون:
مولف ومفسر : آذر سلگی
بسم الله الرحمن الرحیم:
إذَا جَآءَکَ ألمُنَفقُونَ قَآلُوا نَشهَدُ إنَّکَ لَرَسُولُ اللهِ وَاللهُ یَعلَمُ إنَّکَ لَرَسُولُهُ وَ اللهُ یَشهَدُ إنَّ ألمُنَفقینَ لَکَذبُونَ
(1)أتَّخََذُوا أَیمََنَهُم جُنَّةٌ فَصَدُّوا عَن سَبیلِ الله إنَّهُم سَآءَ مَآ کَانُوا یَعمَلُونَ (2) ذَلکَ بأَنَّهُم ءَ امَنُوا ثُمَُّ کَفَروا
فَطُبِعَ عَلَی قُلُوبِهِم فَهُم لَا یَفقَهُونَ (3) وَإذَآرَأَیتَهُم تُعجبُکَ أَجسَآمُهُم وَإن یَقُولُوا تَسمَع لقولِهِم کَأَّ نَّهُم خَُشُبُُ ُ
مُّسَنَّدَةُ ُ یَحسَبُونَ کُلَّ صَیحَةٍ عَلَیهم هُمُ ألعَدُ وُّ فَأ حذَرهُم قَتَلَهُمُ اللهُ أَنَّی یُوفَکُونَ (4) وَ إذَا قیلَ لَهُُُُُُُُُُُُُُُم تَعَآلَوا
یستََغفر لَکُم رَسُولُ الله لَووارُءُسَهُم وَرَأَیتَهُم یَصُدُّونَ وَهُم مُّستَکبروُن (5) سَوآءُ عَلَیهم أَستَغفَرتَ لَهُم أَم
لَم تَستَغَفر لَهُم لَن یَغفرَاللهُ لَهُم إنَّ اللهَ لَآ یَهدی ألقَومَ ألفَسقینَ(6) هُمُ ألذُّینَ یَقُولُونَ لَآ تُنفقُوا عَلَی مَن عندَ
رسُول الله حَتَّی یَنفَضُّوا ولله خَزَآئنُ ألسَّمَوتِ وَألاَرض وَلَکنَّ ألمُنفقینَ لَا یَفقَهُونَ (7) یَقولُونَ لَئن رَّجَعنَا
إلَی ألمَدینَةِ لَیُخرجَنَّ ألاَُ عَُزُّ مَنَها ألاَ ذَلَّ وللِهِ ألعزَّةُ وَلرسُوِله وَللمُومنینَ وَلَکنَّ ألمُنَفقینَ لَآ یَعلَمُونَ (8)
یأَ یُّهَا الَّذینَ ءَامَنُوا لَآ تُلهکُم أَموَلُکُم وَلَآ أَولَدُکُم عَن ذِکراللهِ وَمَن یَفعَل ذلک فَأُ ولَئکَ هُمُ الخَسروُن (9) وَ
أَنفقُوا مِن مَّارَزَقنَکُم مّن قَبلِ ان یَأتیَ أَحَدکُمُ ألمَوتُ فَیَقُولَ رَبّ لَولَآ أَخَّرتَنی إلَی أَجَلٍ قَریبٍ فأَصَّدَّقَ وَأَکُن
مّنَ ألصَّلِحینَ (10) وَلَن یُِوخّرَاللهُ نَفسًا إذََاجَآءَ أَجَلَهُا وَاللهُ خَبیرُ بمَآ تَعمَلُون(11)
تفسیر سوره 63:
این سوره پر محتواست که محور اصلی بحث های آن عبارتند از 1- نشانه های منافقان که خود شامل
چندین قسمت حساس است 2- بر حذر داشتن مومنان از توطئه های منافقان 3- هشدار به مومنان که
مواهب مادی دنیا آنها را از ذکر الله غافل نکند 4- توصیه به انفاق در راه الله وبهره گیری از اموال
پیش از آن که مرگ فرارسد وآتش حسرت به جان انسان بیفتد.
سرچشمه نفاق ونشانه های منافقان . قبل از ورود در تفسیر این سوره ذکر مقدمه ای لازم به نظر می
رسد و آن اینکه مساله نفاق و منافقان در اسلام از زمانی مطرح شد که پیامبر به مدینه هجرت فرمود
وپایه های اسلام قو و پیروزی آن آشکار شد وگرنه در مکه تقریبا منافقی وجود نداشت زیرا اظهار
مخالفت بطور آشکار مشکل و گاه غیر ممکن بود لذا دشمنان شکست خورده برای ادامه برنامه های
تخریبی خود تغییر چهره داده ظاهرا به صفوف مسلمانان پیوستند ولی در خفا به اعمال خود ادامه می
دادند اصولا طبیعت هر انقلابی چنین است که بعد از پیروزی چشمگیر باصفوف منافقان رو به رو خواهد
شد و دشمنان سر سخت دیروز به صورت عوامل نفوذی امروز در لباس دوستان ظاهری جلوه گر می شوند و از اینجاست که می توان فهمید چرا این همه آیات مربوط به منافقین در مدینه نازل شده نه درمکه
این نکته قابل توجه است که مساله نفاق و منافقان مخصوص به عصر پیامبر نبوده بلکه هر جامعه ای
مخصوصا جوامع انقلابی با آن روبرو هستند به همین دلیل باید تحلیل های قران را روی این مساله به عنوان یک مساله مورد نیاز فعلی مورد بررسی دقیق قرار داد و از آن برای مبارزه با روح نفاق و خطوط
منافقین در رجوامع اسلامی امروز الهام گرفت . نکته مهم دیگر این که خطر منافقان برای هر جامعه از خطر هر دشمنی بیشتر است چرا که از یک سو شناخت آنها غالبا آسان نیست و از سوی دیگر دشمنان داخلی هستند و گاه چنان در تار وپود جامعه نفوذ می کنند که جدا ساختن آنها کار بسیار مشکلی است و از
سوی سوم روابط مختلف آنها با سایر اعضا جامعه کار مبارزه را با آنها دشوار می سازد.
به همین دلیل اسلام در طول تاریخ خود بیشترین ضربه را از منافقان خورده و نیز به همین دلیل قران سخت ترین حملات خود را متوجه منافقان ساخته و آن قدر که آنها را کوبیده هیچ دشمنی را نکوبیده است
با توجه به این مقدمه به تفسیر آیات باز می گردیم .
1= نخستین سختی را که قران در اینجا در باره منافقان مطرح می کند همان اظهار ایمان دروغین آنهاست که پایه اصلی نفاق را تشکیل می دهد می فرماید هنگامی که منافقان نزد تو آیند می گویند ما شهادت می دهیم که حتما تو رسول الله هستی بعد می افزاید الله می داند که تو فرستاده او هستی ولی الله شهادت می دهد که منافقان دروغگو هستند و به گفته خود ایمان ندارند . چرا که آنها نمی خواستند خبر از رسالتپیامبر بدهند بلکه می خواستند از اعتقاد خود به نبوت او خبر دهند و مسلما در این خبر دروغگو بودند
و از اینجا نخستین نشانه نفاق روشن می شود و آن دوگانگی ظاهر وباطن است که با زبان موکدا اظهار
ایمان می کنند ولی در دل آنها مطلقا خبری از ایمان نیست این دروغ گویی محور اصلی نفاق را تشکیل می دهد
2- این آیه به دومین نشانه منافقین پرداخته چنین می گوید آنها سوگند هایشان را سپر ساخته اند تا مردم
را از راه الله باز دارند آنها کارهای بسیار بدی انجام می دهند چرا که در طریق هدایت مردم به آئین حق ایجاد مانع می نمایند و چه عملی از این بد تر وزشت تر است تعبیر جُنَّه (سپر) نشان می دهد که آنها
دائما با مومنان در حال جنگ و ستیزند وهرگز نباید فریب ظاهر سازی و چرب زبانی آنها را خورد زیرا
انتخاب سپر مخصوص میدان های نبرد است
3= این آیه به علت اصلی این گونه اعمال ناروا پرداخته می افزایداین به خاطر آن است که آنها نخست
ایمان آوردند سپس کافر شدند ولذا بر دل های آنها مهر نهاده شده و حقیقت را درک نمی کنند .
منافقان دو گروهند گروهی از اول ایمانشان صوری وظاهری بوده وگروه دیگری در آغاز ایمان حقیقی
داشته اند سپس راه ارتداد و نفاق را پیش گرفته اند ظاهر آیه مورد بحث گروه دوم را می گوید
واین سومین نشانه از نشانه های آنهاست که از درک حقائق روشن غالبا محرومند
4= این آیه نشانه های بیشتری را از منافقین ارائه داده می گوید هنگامی که آنها را می بینی جسم وقیافه
آنان تور ا در شگفتی فرو می برد ظاهری آراسته و قیافه هایی جالب دارند علاوه بر این چنان شیرین و
جذاب سخن می گویند که اگر سخن بگویند به سخنا نشان گوش فرا می دهی جایی که پیامبرظاهرا تحت
تاثیر جذابیت سخنان آنها قرار گیرد تکلیف دیگران روشن است این از نظر ظاهر واما از نظر باطن گویی
چوب های خشکی هستند که به دیوار تکیه داده شده اند . اجسامی بی روح و صورت هایی بی منی و هیکل هایی توخالی دارند نه از خود استقلالی نه در درون نور و صفایی و نه ارداه و تصمیم محکم و ایمانی دارند درست هم چون چوب هایی خشک تکیه زده بر دیوار. سپس می افزاید آنها چنان تو خالی و
فاقد توکل بر الله و اعتماد بر نفس هستند که هر فریادی از هر جا بلند شود آن را برضد خود می پندارند
ترس وو حشتی عجیب همیشه بر قلب و جان آنها حکم فرماست ویک حالت سوءظن و بد بینی جانکاه
سر تا سر رروح آنها را فرا گرفته است .. در پایان آیه به پیامبر هشدار می دهد که اینها دشمنان واقعی
تو هستند پس از آنها بر حذر باش . بعد می گوید الله آنها بکشد چگونه از حق منحرف می شوند
5= برای این آیه وسه آیه بعد شان نزول مفصلی نقل شده که خلاصه آن چنین است > بعدا از غزوه بنی
المصطلق (جنگ در سال ششم هجرت در سرزمین قدید واقع شد) دو نفر از مسلمانان یکی از طایفه
انصار ودیگری از مهاجران به هنگام گرفتن آب از چاه با هم اختلاف پیدا کردند و یکی از سرکرده های
معروف منافقان بود به یاری مرد انصار ی شتافت و مشاجره لفظی شدیدی در میان آن دو در گرفت عبدالله بن ابی سخت خشمگین شده ودر حالی که جمعی از قومش نزد او بودند گفت به الله سوگند که اگر
به مدینه باز گردیم عزیزان و ذلیلان را بیرون خواهند کرد و منظورش از عزیزان خود وا تباعش بود و
از ذلیلان مهاجران سپس ر وبه اطرافیانش کردو گفت این نتیجه کاری است که شما به سر خودتان آوردید
این گروه را در شهر خود جای دادید واموالتان را با آنها قسمت کردید هرگاه باقیمانده غذای خودتان را به
مثل این مرد ( اشاره به مهاجر) نمی دادید بر گردن شما سوار نمی شدند . در اینجا زیدبن ارقم که در آن
وقت جوانی نو خاسته بود رو به ایی کرد وگفت به الله سوگند ذلیل و قلیل تویی و محمد در عزت الهی و
محبت مسلمین است عبدالله صدا زد خاموش باش تو باید بازی کنی ای کودک . زید بن ارقم خدمت رسول
الله آمد وماجرا را نقل کرد پیامبر کسی را به سراغ عبدالله فرستاد فرمود این چیست که برای من نقل
کرده اند؟ عبدالله گفت به الله که کتاب آسمانی بر تو نازل کرده من چیزی نگفتم و زید دروغ می گوید .
سپس پسامبر دستور داد تمام آن روز وتمام شب را لشکریان به راه ادامه دهند سرانجام پیامبر وارد مدینه
شد ارقم می گوید من از شدت اندوه و شرم در خانه ماندم وبیرون نیامدم در این هنگام سوره منافقین نازل
شد و زید را تصدیق و عبدالله را تکذیب کرد پیامبر گوش زید را گرفت و فرمود ای جوان الله سخن تورا
تصدیق کرد الله آیاتی از قران را درباره آنچه تو گفته بودی نازل کرد . هنگامی که این آیات نازل شد و دروغ عبد الله ظاهر شد بعضی به او گفتند خدمت پیامبر برو تا برای تو استغفار کند عبدالله سرش را تکان
داد و سخنان ناروایی گفت در این جا این آیه نازل شود
تفسیر: نشانه های دیگری از منافقان . این آیه و بعد از آن هم چنان ادامه بیان اعمال منافقان و نشانه های گوناگون آنهاست می فرماید هنگامی که به آنها گفته شود بیائید تا رسول الله برای شما استغفار کند
سرهای خود را از روی استهزا وکبرو غرور تکان می دهند و آنها را می بینی که از سخنان تو اعراض
کرده و تکبر می ورزند . روشن است که روح اسلام تسلیم در برابر حق است وکبر وغرور همیشه مانع
این تسلیم است به همین دلیل یکی از نشانه های منافقان بلکه یکی از انگیزه های نفاق را همین خود
خواهی و خود برتربینی وغرور می توان شمرد
6= در این آیه برای رفع هرگونه ابهام در این زمینه می افزاید به فرض اینکه نزد تو بیایند وبرای آنها
استغفار کنی زمینه آمرزش در آنها وجود ندارد بنا براین برای آنها تفاوت نمی کند که خواه استغفار
کنی یا نکین هرگز الله آنان را نمی بخشد . دلیل آن هم این است که الله قوم فاسق را هدایت نمی کند چرا
که در گناه اصرار می ورزند ود ربرابر حق مستکبرند . استغفار پیامبر تنها در صورتی اثر می گذارد
که زمینه مساعد وقابلیت لازم فراهم شود اگر به راستی آنها توبه کنند وسر تسلیم در مقابل حق فرود
آورند . استغفار پیامبر و شفاعت او مسلما موثر است ودر غیر این صورت کمترین اثری نخواهد داشت
7= سپس به یکی کاز گفته های بسیار زشت آنها که روشن ترین گواه انفاق آنها محسوب می شود
اشاره کرده می فرماید آنها کسانی هستند که می گویند به افرادی که نزد رسول الله هستند انفاق نکنید
و از اموال وامکانات خود در اختیار آنها قرار ندهید تا پراکنده شوند . غافل از این که خزائن آسمان ها
و زمین از آن الله است ولی منافقان نمی فهمند . این بینوا ها نمی دانند که هر کس هرچه دارد از الله
دارد اگر انصار می توانند به مهاجران پناه دهندو آنها را در اموال خود سهیم کنند این بزرگترین
افتخاری است که نصیب شان شده نه تنها نباید منتی بگذارند بلکه باید الله را بر این توفیق بزرگ شکر
گویند
8= سپس به یکی دیگر از نفرت انگیز ترین سخنان آنها اشاره کرده می افزاید آنها می گویند اگر به مدینه
باز گردیم عزیزان ذلیلان را بیرون می کنند این همان گفتاری است که از دهان آلوده ابی خارج شد و
منظورش این بود که ما ساکنان مدینه رسول الله ومومنان مهاجر را بیرون می کنیم
سپس قران پاسخ دندان شکنی به آنان داده می گوید عزت مخصوص الله ورسول او ومومنان است ولی
منافقان نمی دانند .
تنها منافقان مدینه نبودند که این سخن را در برابر مومنان مهاجر گفتند بلکه قبل از آنها نیز سران قریش
در مکه می گفتند اگر این گروه اندک مسلمان فقیر را در محاصره اقتصادی قرار دهیم یا ازمکه بیرون شان کنیم مطلب تمام است.
امروز نیز دولت های استعماری به پندار این که خزائن آسمان وزمین را در اختیار دارند می گویند ملت هایی را که در برابر ما تسلیم نمی شوند باید در محاصره اقتصادی قرار داد تا بر سر عقل آیند وتسلیم
شوند . این کور دلان خبر ندارند که با یک اشاره الله تمام ثروت ها وامکاناتشان بر باد می رود و عزت
پوشالی آنها دست خوش فنا می گردد
9= اموال وفرزندان شما را از یاد الله غافل نکنند . از آنجا که یکی از عوامل مهم نفاق حب دنیا و علاقه
افراطی به اموال وفرزندان است دراینجا مومنان را از چنین علاقه افراطی باز می دارد می گوید ای کسانی که ایمان آورده اید اموال وفرزندانتان شما را از یاد اله غافل نکند و کسانی که چنین کنند زیانکارند
درست است که اموال و اولاد از مواهب الهی هستند ولی تا آنجا که از آنها در راه الله و برای نیل به سعادت کمک گرفته شود اما اگر علاقه افراطی به آنها سدی در میان انسان و الله ایجاد کند بزرگترین بلا
محسوب می شوند
10= سپس به دنبال این اخطار شدید به مومنان دستور انفاق در راه الله را صادر کرده می فرماید واز آنچه به شما روزی داده ایم انفاق کنید پیش از آنکه مرگ یکی از شما فرا رسد و بگوید الله چرا مرگ مرا
مدت کمی به تاخیر نینداختی تا در راه الله صدقه دهم و از صالحان باشم . در ذیل آیه می گوید من انفاق
می کنم واز صالحان شوم این تعبیر بیانگر تاثیر عمیق انفاق در صالح بودن انسان است بسیارن کسانی که
وقتی چشم برزحخی پیدا می کنند و خود را در آخرین لحظات زندگی ودر آستانه قیامت می بینند وپرده های غفلت و بی خبری از جلو چشمان آنها کنار می رود و می بینند باید اموال وسرمایه ها را بگذارند و
بروند پشیمان می شوند وتقاضا ی بازگشت به زندگی می کنند تا جبران کنند ولی دست رد بر سینه آنها
گذارده می شود چرا که سنت الهی است که این را ه بازگشت ندارد
11= در آخرین آیه با قاطعیت تمام می افزاید و الله هرگز مرگ کسی را هنگامی که اجلش فرا رسد به تاخیر نمی اندازد چنانکه در سوره اعراف می خوانیم هنگامی که مرگ آنها فرا رسد نه یک ساعت پیشی
می گیرند نه یک ساعت تاخیر می کنند وسرانجام آیه را با این جمله پایان می دهد والله به آنچه انجام
می دهید آگاه است و همه آنها را برای پادا ش وکیفرثبت کرده و در برابر همه آنها به شما جزا می دهد.
پایان
فضیلت سوره 63:
این سوره 11 آیه دارد وهرکس آن ر ابخواند از شک ونفاق بر می گردد واگر بر دمل خوانده شود شفا
یابد . این سوره برای رفع درد چشم و یا هر درد دیگر و جهت دمل ها و جراحت ها موثر است