مودم
مودم
دگر شکیبایی به غایت رسیده نتوان نشست
دل متکدر جنایتی خونین است نتوان نشست
ایام طویلی ست بر ما عشوه گری دارد نتوان نشست
شامگاه دشنه در دست باید گرفت نتوان نشست
خویش را بهر سلب زندگانی به خوابگاهش خواهم رساند
وی را چندی بیدار سپس عمری به خواب خواهم رساند
در اغاز قدری به چراغش خیره شده سپس مقصود به عرضش خواهم رساند
شهادت بخوان ای خاکروبه که امشب تورا به فرجام خواهم رساند
شتابنده لب به شهادت می گشاید اما مجال نخواهد داشت
اولین ضربه را که دریافت کند دگر توان سخن نخواهد داشت
بعدی و بعدی و بعدی و بعدی برایش جانی نخواهد گذاشت
میرود، اما نالایق با خون کثیفش اتاق را پاک نخواهد گذاشت
مدتی تنها شده، لیک دگر وجودش گزندی نخواهد داشت
بی گمان حال خوش این لحظه بی قرص و سیگار طعمی نخواهد داشت
زین پس اتصال از طریق وایرلس جدید، هیچ گونه مشکل نخواهد داشت
در پیمایش این پندار بودم که ناگاه نزول چماغی بر فرق سرم را بدیدم
سپس به تدریج ارتحال یافته و سرگشته خویش را درگیر معراج بدیدم
در ان بالا پدرجان را خندان و مالک ان چماغ بدیدم
در کنار پیکر خویش کرمی در حال کام گرفتن از سیگارم بدیدم
بالاتر برفتم و نوجوانی در حال استمنا با عکس دختری بدهیکل بدیدم
در سویی دگر سالخورده ای شرمسار ز قضای حاجت در بستر بدیدم
و بانویی برهنه در پیشگاه هفت نوچه بدیدم
در کنارش سر کودکی تا گردن فرو رفته در میان زباله بدیدم
و رنجوری نزار به هنگام اشامیدن اب جوی با میل و کمال بدیدم
چنان شگفتی بدیدم ز کار افرینش که سوگند یاد کردم هرگز به درگاه پای ننهم
اگر این سزاوار است هم به ان دنیا هم به این دنیا دگر پای ننهم
دل متکدر جنایتی خونین است نتوان نشست
ایام طویلی ست بر ما عشوه گری دارد نتوان نشست
شامگاه دشنه در دست باید گرفت نتوان نشست
خویش را بهر سلب زندگانی به خوابگاهش خواهم رساند
وی را چندی بیدار سپس عمری به خواب خواهم رساند
در اغاز قدری به چراغش خیره شده سپس مقصود به عرضش خواهم رساند
شهادت بخوان ای خاکروبه که امشب تورا به فرجام خواهم رساند
شتابنده لب به شهادت می گشاید اما مجال نخواهد داشت
اولین ضربه را که دریافت کند دگر توان سخن نخواهد داشت
بعدی و بعدی و بعدی و بعدی برایش جانی نخواهد گذاشت
میرود، اما نالایق با خون کثیفش اتاق را پاک نخواهد گذاشت
مدتی تنها شده، لیک دگر وجودش گزندی نخواهد داشت
بی گمان حال خوش این لحظه بی قرص و سیگار طعمی نخواهد داشت
زین پس اتصال از طریق وایرلس جدید، هیچ گونه مشکل نخواهد داشت
در پیمایش این پندار بودم که ناگاه نزول چماغی بر فرق سرم را بدیدم
سپس به تدریج ارتحال یافته و سرگشته خویش را درگیر معراج بدیدم
در ان بالا پدرجان را خندان و مالک ان چماغ بدیدم
در کنار پیکر خویش کرمی در حال کام گرفتن از سیگارم بدیدم
بالاتر برفتم و نوجوانی در حال استمنا با عکس دختری بدهیکل بدیدم
در سویی دگر سالخورده ای شرمسار ز قضای حاجت در بستر بدیدم
و بانویی برهنه در پیشگاه هفت نوچه بدیدم
در کنارش سر کودکی تا گردن فرو رفته در میان زباله بدیدم
و رنجوری نزار به هنگام اشامیدن اب جوی با میل و کمال بدیدم
چنان شگفتی بدیدم ز کار افرینش که سوگند یاد کردم هرگز به درگاه پای ننهم
اگر این سزاوار است هم به ان دنیا هم به این دنیا دگر پای ننهم
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |