قرار اول با اینه
قرار اول با اینه
با اینکه به نظرم کار خسته کننده ای میومد اما رفتم روبروش واستادم
+یه لبخند کششش دار تحویلش دادم
-خندش گرفت...!
Wo0oW
جالب بود تاحالا همچین چیزی ندیده بودم!
خوشم اومد
+ یکم واسش دلبری کردم
-اونم با اب و تاب واسه من عشوه گری کرد...!
+تند تند پلک زدم
-لباشو غنچه کرد بوس واسم فرستاد...!
حیرت اوره!
انگار یه جور ادم ناشناخته درونش بود که شدیدن برانگیختم می کرد
احساس میکنم هرجور شده باید باهاش ازدواج کنم
اقای بداخلاق خمو
+یه لبخند کششش دار تحویلش دادم
-خندش گرفت...!
Wo0oW
جالب بود تاحالا همچین چیزی ندیده بودم!
خوشم اومد
+ یکم واسش دلبری کردم
-اونم با اب و تاب واسه من عشوه گری کرد...!
+تند تند پلک زدم
-لباشو غنچه کرد بوس واسم فرستاد...!
حیرت اوره!
انگار یه جور ادم ناشناخته درونش بود که شدیدن برانگیختم می کرد
احساس میکنم هرجور شده باید باهاش ازدواج کنم
اقای بداخلاق خمو
پ.ن : اهنگ وبلاگم پخش نمیشه :(
هل من ناصر یا نصرتی؟
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |