كودكي عاشقانه ام كجايي ؟
كودكي عاشقانه ام كجايي ؟
مهربانم دلم براي آن دختر كوچولوي ناز كودكي هايم تنگ شده
دلم تنگ شده براي آن قدم هاي كوچكي كه در خيالم از كوچه بزرگترين جاده ي دنيا را مي ساخت
براي آن دامن چين چيني كفش تق تقي براي غلطيدن روي چمن براي تاب هاي كوچولو تنگ شده همان تاب هاي خالي كه تو با تمام قدرتت برايم نگه مي داشتي تا من برسم تو در تمام رويا هايم شهزاده ي من بودي و من تنها پرنسس رويا هاي تو
دلم تنگ شده براي آن دختر پانزده ساله ي عاشقي كه تمام كوله بارش يك دفتر شعر بود و بس
اي كاش مي شد واقعيت ها را هم مثل رويا به اين راحتي بسازيم
تو تنها قهرمان رويا هايم بودي دلم براي باران يك چتر مشترك تنگ شده
دلم براي باران عشق تو تنگ شده دلم براي يك قدم زدن آرام و بي دغدغه زير چتر عشق تو تنگ شده
اگر گفتم دوستت دارم اگر گفتم تو تنها تكيه گاهم در زير باران پر تلاطم عشقم هستي اگر گفتم تا ابد با تو مي مانم بدان هرگز دروغ نگفتم
مهربانم چقدر دلم مي خواهد دوباره به آن روز هاي پر احساسم بازگردم تا دوباره از تو بپرسم
اگر روزي در سرنوشت زمين خوردم آيا رهايم مي كني يا دستت را براي برخاستن دوباره به سويم دراز مي كني ؟
مهربانم حالا تو وقتي به من رسيده ايي كه ديگر براي هر پرسشي دير شده
اي كاش مي دانستي هر شب خواب تو را مي بينم
اي كاش مي توانستم يك شب باز هم در نگاه تو غرق شوم و در همان سكوت خوابهايم از تو بپرسم هنوز هم مي تواني مثل آن روز ها و اندازه ي همان روز ها دوستم داشته باشي ؟
مهربانم روحم ترك خورده اگر بگويي آري منت معنايش مي كنم اگر بگويي نه بي وفايي
مهربانم ديگر فراموش كردم راه باور كردنت را از تو مي خواهم به من صداقت بدهي اطمينان بدهي من در ميان موج هاي منفي حاسدان گم شده ام مرا بياب اي تنها جوينده ي عاشقانه ام