The Swing Vine
The Swing Vine
دلم میخواهد یک تیشرت گشاد خاکستری داشتهباشم. اوّلش میخواستم بنویسم یکعالمه؛ ولی بعد دیدم اگر یکعالمه تیشرت گشاد خاکستری داشتهباشم، دیگر از چشمم میافتند. مثل سارافن آبیام که جیبهای گلگلی بزرگ دارد و دفترچه و موبایل و دستمالکاغذیام تویش جا میشود. مثلاً اگر همهی لباسهایم جیبهای بزرگ داشتند، دیگر اینقدر برایم محبوب نبود. حتّی شاید از چشمم میافتاد. اصلاً همان بهتر که یکعالمه تیشرت تنگ و چسبان و خجالتآور و لباسهایی با جیبهای کوچک - که فوقش یک رژ لب کوچک تویشان جا میگیرد - تو مغازهها هستند و آنقدر زیادند که کسی تیشرت گشاد و جیب بزرگ یادش نمیافتد. بعد من یادم میافتد دلم میخواهد نه یکعالمه، بلکه یک دانه تیشرت گشاد خاکستری داشتهباشم، مثل همان آقا هه که تیشرت یکجور رنگ نزدیک به مشکی نهچندان گشاد ولی خیلی - بهنظر من - دلبر تنش بود و گیتار میزد و هی میخواند I Could Lie، I Could Lie، I Could Lie ؛ Everything that kills me makes me feel alive . آنیکی هم تیشرت تنش بود ولی رویش پیرهن مشکی که دوتا دکمهی اوّلش بسته نبودند پوشیدهبود که آنهم دلبر بود. کلّشان دلبر ند اصلاً. آستینهای گشاد همان تیشرت ه هم خیلی دلبر بود؛ خیلی باحال میشود اگر من هم یک گیتار بگیرم دستم و تو یک زیرزمین با سقف چوبی و مهتابی کمرنگ و ستونهای رنگ و رو رفته بایستم و گیتار بزنم و بخوانم و از آن رقصباحالها بکنم و آستینهای تیشرتم رو بازویم تکان بخورند - آنقدر ها هم بلند نباشند البتّه - و موهای فرفری بور بلندم هی اینطرف و آنطرف بشوند. ولی خب نه زیرزمین با سقف چوبی و ستون رنگ و رورفته و صندلی چوبی تو گوشهاش کنار پنجره داریم نه گیتار و نه شرایط باحالرقصیدن که تویش موی فر بور نداشته مان تکان بخورد. بنابراین مینشینیم اینجا و تیشرت گشاد نهچندان دلبر - امّا از بقیهی تیشرت ها بهتر - میپوشیم و به صدای همان آقا هه گوش میدهیم و به تکاندادن شانههایمان اکتفا میکنیم. با تشکّر خیلی بسیار از «آقا هه».