من اگر میتوانستم بازیگر شوم،دلم میخواست رابین ویلیامز بودم(البته نمیخواهم مثل او بمیرم)
من اگر ژورنالیست...دلم میخواست مسعود بهنود بودم
من اگر بازیگر زن...دلم میخواست سیمین معتمدآریا بودم
من اگر زندانی سیاسی...احمد زیدآبادی
من اگر درخت...نارون بعد هم بید مجنون
من اگر صدای زنانه...صدای آشا محرابی
من اگر روزنامه...یاس نو1
من اگر حیوان...فیل
من اگر روز...چهارشنبه
من اگر ساعت...دوازده و نیم شب
من اگر نوشیدنی...چای داغ دیردم و خوش طعم
من اگر دسر...فالوده(پالوده)
من اگر رنگ...سبز کمرنگ(رنگ برگهای درختان در اولین روزهای بهار)
من اگر کشور...ایران،بعد هم ایتالیا و استرالیا
من اگر قاره...جنوبگان،بعد هم اقیانوسیه
من اگر جرم آسمانی...پلوتو
من اگر برند تجاری...سونی
من اگر ماه...مهر،بعد هم آذر
من اگر لباس...تی شرت(البته نه تنگ و چسبان)
من اگر پایهی تحصیلی...سوم دبستان
من اگر کتاب درسی...فارسی،بعد هم علوم
من اگر هنر...موسیقی
من اگر ساز...ویولون سل
من اگر آهنگساز...یانی
من اگر جزئی از طبیعت...کوه
من اگر درخت میوه...گردو
من اگر بازیگر مرد ایرانی...مهدی هاشمی
من اگر بازیگر رنگین پوست...مورگان فریمن
من اگر سلبریتی ای که بازیگر و خواننده نیست ..کیت میدلتون(یکی از دوست داشتنی ترین زنهایی که میشناسم)
من اگر جاده...کویری ترین و بی آب و علفترین و خلوت ترین جاده ی دنیا
من اگر فحش دوستانه! ... خیلی خری(با عرض پوزش)
من اگر فحش متنفرانه ! ... برو گمشو حالم ازت بهم میخوره(خیلی خیلی معذرت)
من اگر کارتون...بچه های کوه آلپ بعد هم بچه های مدرسه والت
من اگر شخصیت کارتونی...لوسین(در کارتون بچه های کوه آلپ)
من اگر برنامه رادیویی...روز هفتم(خیلی سال پیش از رادیو بی بی سی پخش میشد)
این فهرست میتوانست خیلی طولانی تر باشد،اما برای بعضی چیزها مثل خواننده یا غذا ! نتوانستم انتخابی داشته باشم
---------------------------------------
1روزنامهی دوست داشتنیای بود،اما خیلی زود توقیف شد،فکر کنم سال 83 یا 84
پی نوشت :
در این روز و شب به دور از خانواده،خواستم به یاد ایام گذشته تنهایی قدم بزنم اما ظاهرا خدا نوشته قبلی را خواند و به جای دو پای شکسته،درد کمرم را تشدید کرد و نتوانستم آن مقدار که دلم میخواست راه بروم.