ای کاش ...
ای کاش ...
ای کاش هایت را خواندم ...
بدها را به خود گرفتم و خوبها را برای تویی که لایق خوبی و بزرگی هستی ، باقی گذاشتم ...
برایت دعا میکنم هرگز از یادت نرود ...
هرگز از یادت نرود نامم را ...! نامی که هزاران قصه و حرف و سکوت در پس آن پنهان است ...
وفادار آن کسی است که صبحدم از خیسی گونه هایش از خواب بر می خیزد و شبها از سوزش چشمهایش می خوابد ... کسی که حرف دلش را میزند حتی به قیمت نابودی ...
امروزم را نمی پسندی ... گذشته هایم را چگونه فراموش کردی ، عاشق ...!!!
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |