خواب خوش ...
خواب خوش ...
دیشب فهمید خیلی حالم بده ، دوباره اومد به خوابم ...
الهی جونم فدای قد و بالاش بشه ...
این دفعه خوده خودش بود ... به من می خندید ، از اون شوخی های همیشگی می کرد ...
سر به سر هم میذاشتیم ... چقدر خوب بود بودن کنارش ...
نهایت آرامش رو کنارش حس می کردم ...
کاش میشد از خواب بیدار نشم ...!
دلم می خواد این ترانه رو با اشک بهش تقدیم کنم ...
ساده بودی مثله سایه مثله شبنم رو شقایق
مثله لبخند سپیده مثله شب گریه ی عاشق
بی تو شب دوباره آیینه رو به روی غم گرفته
پنجره بازه به بارون من ولی دلم گرفته
واژه رنگ زندگی بود وقتی تو فکر تو بودم
عطر گل با نفسم بود وقتی از تو می سرودم
از تو می سرودم …
♫♫♫
وقت راهی شدن تو کفترا شعرامو بردن
چشام از ستاره سوختن منو به گریه سپردن
رفتی و شب پر شد ازمن از منو دلواپسی ها
رفتی و منو سپردی به زوال اطلسی ها
واژه رنگ زندگی بود وقتی تو فکر تو بودم
عطر گل با نفسم بود وقتی از تو می سرودم
از تو می سرودم …
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |