تجربه های زندگی، فرصت های شغلی طلایی
تجربه های زندگی، فرصت های شغلی طلایی
امیرحسین از کودکی به آشپزی کردن علاقه داشت. او در نوجوانی برای دوستان و آشنایان اش غذا درست می کرد. غذاهایی که او تهیه می کرد ساده، متنوع و کمتر شناخته شده بود. او همیشه در مورد آشپزی ملل دیگر جستجو می کرد و گاهی اوقات دستورالعمل آنها را به سلیقه خودش تغییر می داد. او به زودی رستوران کوچک اما متفاوت اش را افتتاح می کند.
ماندانا از کودکی کتاب می خواند. او مراجع دائمی کتابخانه ها و کتابفروشی ها بود و همیشه کتابی با خودش داشت تا در هر فرصتی که پیش می آمد بتواند به مطالعه اش ادامه دهد. او همچنان که در رشته مشاوره تحصیل می کند، به عنوان روزنامه نگار فرهنگی-هنری در مجله ای مشغول به کار است و همزمان روی نوشتن کتابی داستانی با مضمون روان شناسی کار می کند.
سینا به عنوان یک برادر بزرگ تر همیشه از خواهرش حمایت می کرد. او معمولا به خواهرش ریاضی و زبان درس می داد تا ضعف هایش برطرف شود. خیلی زود بچه های فامیل و همسایه نیز شاگرد سینا شدند. وقتی سینا دانشجوی سال اول رشته مهندسی بود، توانسته بود درآمد قابل توجهی از راه تدریس به دست آورد. او به زودی به یکی از برترین مدرسان تبدیل شد.
زمانی بود که پیشه افراد در مسیر میراث های خانوادگی شان قرار داشت و معمولا حق " انتخاب کار" برای کسی وجود نداشت. خانواده ها به شکل گسترده ای با یکدیگر زندگی می کردند و همگی مشغول به فعالیت در یک زمینه واحد بودند و فرزندان نیز همان پیشه را ادامه می دادند. اما امروزه همان طور که شیوه های کسب و کار نسبت به گذشته تغییرات قابل ملاحظه ای کرده اند، رویکردهای انتخاب شغل نیز دگرگون شده اند. معمولا افراد بر اساس شخصیت، نیازها و ارزش های خود، حرفه های متنوعی را در پیش می گیرند. اما امروزه یکی از جالب ترین شیوه های انتخاب شغل می تواند انتخاب شغل بر اساس تجربیات فرد در زندگی اش باشد. فضای شغلی پست مدرن این روزها، به افراد این اجازه را می دهد که تجربیات زیستی شان را تبدیل به فرصت های کاری کنند و در مسیری پیش بروند که به صورت تجربی در آن تخصص پیدا کرده اند. بدین گونه فرصت های شغلی افراد به تحصیلات یا شرایط جبری محیط زندگی شان محدود نخواهد شد و آنها می توانند از خلاقیت و نوآوری در پدیدآوردن حرفه ی مورد نظر خود استفاده کنند.
منتشر شده در سایت Karafarin.com