ورزش سخت
ورزش سخت
امروز اولین جلسه ورزش رفتیم...کاش خونه مون یکی دو کوچه پایینتر بود...خود برگشتن به خونه بیشتر از ورزش برام سخت بود...ببینم کمی لاغر میشم
تو سالن خانم ن هم بود...برای معاونت آموزشی بهم گفت...مدرسه شون فقط 4 کلاسه و دلیرستانه...خود خانم ن هم آدم منضبطیه و من کار با آدم منضبط و دوست دارم...
البته معاون شدم منوط به اجازه روباهه...ن میگفت درخواستت و مینویسم خودت ببر اداره..نگو اونم با روباه مشکل داره...گفتم عمرا...منم باهاش مشکل دارم...اگه روباه بگه نیرو ندارم من نمیتونم برم...به هر حال من زیاد اصرار ندارم...و از خدا میخوام هر چی خیره اون و پیش پام بذاره...رب انزلنی منزل مبارکا و انت خیر المنزلین
الان دیگه آثار ورزش تو پاهام داره نمودار میشه و جمام شدم....نمیدونم فارسی چی میگن
....
فقط همین یه ماه میرم ورزش...الان گرفتگی عضلاتم از بین رفته. .
فقط یه ذره مونده...
فردا هم احتمالا روزه ام...
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |