قارچ
قارچ
اتاقمم حسابی تمیز کردم...یعنی تمیز کردیم...به خواهرم پول دادم تمیزش کرد...روم نمیشه همینجوری بگم اتاقم تمیز کن... چون همه زحمتای خونه رو دوششه..فردا قراره توری پنجره امم نصب کنه برام...امروز یه لحظه پنجره رو باز کردم یه حشره گنده اومد تو اتاق...
بعداز ظهر رفتیم قارچ پیدا کنیم ...من و داداش کوچیکه و دو خواهر و شوهر خواهرم...شوهر خواهرم خیلی علمی و تیزه تو قارچ پیدا کردن و استاده...قارچ ها صداش میزنن میگن بیا ما اینجاییم...داداش بزرگم سر این موضوع خیلی غصه میخوره چون هیچ وقت نتونسته یه قارچ پیدا کنه...تو شهر ما میگن هر کس بهره و شانس داشته باشه قارچ پیدا میکنه...ولی من فک میکنم باید روشش بلد باشی و برادر بزرگم مشکل اصلیش اینه چشمش ضعیفه و عینک داره...چشمای تیز برای قارچ پیدا کردن مهمه...مثلا مهمه یه قارچ ناقلا رو که شبیه سنگ هاست تشخیص بدی و این به بینایی ربط داره نه به شانس...یا اینکه سنگی که یه ذره از زمین جدا شده و تکون خورده و معلومه یه چیزی زیرش رشد کرده و یا خاکی که یه کم پف کرده و چند تا ترک ملوس برداشته و معلومه زیرش یه چیزی رشد کرده...و اینا هم به بینایی و تجربه مربوطه نه به شانس...استفاده از کلمه شانس یه جور شجاعت دادن به تجربه دارها و از میدان به در کردن بی تجربه ها و تنبل هاییه که حوصله کسب تجربه ندارن...شوهر خواهرم تقریبا یه کیلو و نیم قارچ پیدا کرد...
میرفت کنار یه سنگ میگفت این زیرش قارچه...سنگ و برمیداشت واقعا زیرش قارچ بود...خاک های ترک خورده رو کنار میزد میگفت زیرش قارچه و واقعا قارچ بود....تو سنگ ها یه قارچ خوشگل پیدا کردکه شبیه چتر بود و استتارش خیلی حرفه ای بود و کاملا شبیه سنگ ها بود...خلاصه من که اولین بارم بود برای قارچ میرفتم امروز بیشتر آموزش دیدم که چطور باید قارچ پیدا کرد...البته یکی دوتا پیدا کردم...یکیشون کهنه بود پرتش کردن...یکیشون یه نوع درختی کرم دار بود و یکی دیگه شونم نمیدونم به چه علتی مقبول شوهر خواهرم نشد...چون اون استاد راهنما بود...دوتا خواهر دیگه ام یکی یه دونه پیدا کرد...اونا اولین بارشون بود تو زندگیشون یه قارچ پیدا کرده بودن و خیلی خوشحال بودن...
بعد قارچ رفتیم از رستوران غذا خریدیم بردیم خونه...من بیشتر برای ورزش و تکون خوردن رفتم ولی خوب بود یه کم آموزش دیدم....