جوشش عشق
جوشش عشق
به دور شمع سحرگه بسوخت پروانه
که شرح عشق بگویند بس به افسانه
خمار زلف پریشان و چشم مهوش تست
هزار زاهد و رند و فقیه و فرزانه
فدای آن قد رعنات ای بهشتی روی
منم که می کشم از جام جرعه پیمانه
همان دمی که گرفتم تو را درآغوشم
گرفتم از لبت ای یار بوسه رندانه
به بوسه ازلب زیبات مست مست شدم
چنان که می ، کندم مست وقت میخانه
شراب ناب ز چشمت گرفته جوشش عشق
کجاست آنکه به مهر تو گشته بيگانه
چگونه دل زتو گیرم که جان شیرینی
ز عشق روی تو ای مه "رها"ست دیوانه
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |