مست عشق..... بیست و چهارم اردیبهشت ...روز رهایی
مست عشق..... بیست و چهارم اردیبهشت ...روز رهایی
بنده لعل لب دوست به اقرار آمد
از گناهی که نکردست به گفتار آمد
ساقی مجلس عشق است بدورش جمعند
عاشقان مست سماع دست به دستار آمد
آن قدح پر شده از خون دل عاشق بود
مست یک جرعه به لب گشته پدیدار آمد
منکر عشق نشد لیک ز بخت و اقبال
این چنین در گذر عمر به رفتار آمد
عاشقان غرق نیازند و ز معشوق جفا
هر چه او کرد دو صد بیش به اصرارآمد
الغرض گردش ایام ز چرخ فلکی است
زین سبب دور شب و روز به تکرار آمد
همه شب تا به سحر اشک بریزم نالم
این "رها"یی است که در دام گرفتار آمد
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |