دختری که توی تخت فرو رفته به چه فکر میکند؟!
دختری که توی تخت فرو رفته به چه فکر میکند؟!
امروز لباس کارم تنم بود و روی تخت دراز کشیده بودم...
سوت و کور....
از خودم پرسیدم:من اینجا چه میکنم؟!
وقتی تصویر آن دختر کنکوری را میچسبانم به تصویر دختری کاملا
متفاوت از آن زمان که حالا اینجا توی تخت فرو رفته و دست هایش
را زیر سرش گذاشته و به فردایی فکر میکند که تصوری از آن ندارد
جز یک روز آفتابی توی خیابان های شلوغ شهر....حرفی برای گفتنم
ندارم...
اما تنها این بار حس کردم که جای درستی ام...هر چند ندانم چرا!
//بقول حرفی که از آن خواب شیرین بیادم ماند:دست های من و
دستهایش و رقص میان کوچه ها...((چیزی نمیدانستم و با این
حال مطمئن بودم!))
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |