تجلّی در فلسفه قرآن و اهل بیت
تجلّی در فلسفه قرآن و اهل بیت
تجلى دائم: فلسفه قرآن و اهل بيت(عليه السلام)هر چيز و هر كدام از اشياء جهان هستى را يك «آيت» مى داند. آيت يعنى نشانه، نشانه وجود قدرت خدا. و اگر لفظ «مظهر» يا «جلوه» يا «تجلّى» در ادبيات قرآن و اهل بيت، علماى شيعه و مردم شيعه، آمده يا بيايد مراد «مظهر آيتى»، «جلوه آيتى» و «تجلى آيتى» است نه جلوه وجود خدا، مظهر وجود خدا، تجلى وجود خدا.
آيه «فلمّا تجلّى ربّه للجبل جعله دكّاً و خرّ موسى صعقاً» [1] تجلى وجود خدا نيست، اين تجلى يك فعل از افعال خدابود. مانند پيام اين حديث: از امام صادق(عليه السلام) :... زمانى كه موسى آن خواسته اش را از خدا خواست خداوند يكى از كرّوبيان را مامور كرد او به آن كوه تجلى كرد و آن را متلاشى ساخت [2].
در حديث ديگر از امام رضا(عليه السلام)آمده است: «فلمّا تجلّى ربّه للجبل» بآية من آياته «جعله دكاً و خرّ موسى..». وقتى كه خداى موسى به وسيله آيه اى از آياتش به آن كوه تجلى كرد آن را متلاشى كرد.
در تفسير على بن ابراهيم حديثى آمده است كه تصريح دارد كه حجاب ها كنار زده شدند و خدا به كوه تجلى كرد و پيش تر به فرشتگان دستور داده بود كه نگذارند موسى فرار كند، پاى حرفش بايستد.
كتابى كه به نام تفسير على ابن ابراهيم قمى ناميده شده و اعجوبه هاى زيادى در آن هست، ربطى به على ابن ابراهيم قمى كه استاد كلينى است ندارد [3]. شخص مجهولى بدين نام آن را نوشته است و به نام اين مرد بزرگ تمام شده است كه متاسفانه از اين راه لطمات موثرى به فرهنگ و بينش شيعه خورده است.
حتى اگر تجلى را فعل بلا واسطه خدا بدانيم باز فعل اوست نه وجود او. صوفيان مراد از اين تجلّى را تجلى عين ذات و وجود خدا معنى مى كنند و بهانه بزرگى براى خودشان كرده اند كه وجود هر چيز تجلى خدا است در كجاى اين آيه حتى اشاره اى به اين مطلب است؟ آنان هميشه به حضور يك لفظ در يك آيه يا حديث، مى چسبند خواه معنى آن لفظ با مرادشان رابطه اى داشته باشد يا نداشته باشد، صرفاً حضور لفظ براى شان كافى است. با اين روش آيات قرآن و جملات احاديث را بازيچه قرار داده اند و هرجا كم آوردند به جعل حديث پرداختند. واقعا يكى از موضوعاتى كه سخت به تدوين و جمع آورى نياز دارد، احاديث جعلى آنان است كه اگر نوشته شود چند مجلد مى شود. به نظر محى الدين فيضان فيض از خدا مانند فوران انرژى از خورشيد (همان طور كه در مبحث فيض اقدس گذشت) دائمى است و اين فيضان دائمى تجلى دائمىوجود خداست كه يك تجلى لم يزل و لايزال است.
خداوند لم يزل و لايزال است اما او هرگز چيزى را از وجود خود (براى آفريدن اشياء يا براى تداوم و بقاى اشياء) مصرف نمى كند. آنان مى گويند فيض از فياض دائمى است اگر يك آن قطع شود همه چيز فانى مى شود و مثال مى زنند: مانند فروكش كردن طوفان كه همه امواج ناپديد مى شوند.
فلسفه و عرفان اهل بيت فيض را رحمت و فعل ارادى خدا مى داند كه دائمى است.
[1]ـ اعراف:143.
[2]ـ نورالثقلين ذيل همين آيه.
[3]ـ مع رجال الفكر فى القاهرة. ـ و ديگران نيز به اين نتيجه رسيده اند از آن جمله نويسنده «التصوف بين الحق والخلق».
منبع:محی الدین در آینه فصوص جلداول ص 177