کلاس برگزار نشد اومدیم خونه.خونه رو تمیز کردم جارو کشیدم و ظرفا رو شستم.ناهار خوردم و دراز کشیدم..حموم رفتم.ساعت هشت با شقی و فاطمه رفتم بیرون.ساحل سنگی رفتیم..دوستان کلا چت کرده بودند..کافه میلاد رفتیم.ذوالفقار هم اومد با شقی حرفید..فاطمه شام پخت..خونه زنگ زدم.مامان گفت تشیع جنازه جمشید بوده امروز...شاید با دوستان اخر هفته رفتم دریاکنار...خستم..
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |