در بین برادران حاج اصغر شادروانان حاج حسن و حاج محمود علاقه وافری به
کبوتر بازی داشتند ولی حاج احمد نه او فقط روی حساب برادری و تعصب خانوادگی
گاهی اوقات در بین کبوتر بازان افتابی می شد و بعد از گروهایی که حاج اصغر بسته
بود هر روز بعد از ظهرها به پارکینگ امده و روزهای تعطیل هم از صبح امده و با
دوستان زیادی که پارکینگ برای انها شده بود پایگاه در باره کبوتر و گروها
صحبت می کردند حاج محمود نیز به پارکینگ می امد ولی نه بطور مرتب ولی
خیلی دوست می داشت که در گروها شرکت کند و خودش جداگانه گرو ببند
این توضیحات را
به این دلیل گفتم که در گرو های بعدی شادروان حاج محمود نیز
سهیم بوده با بستن قرارداد اقای اصغر سماور ساز و اقای دبیر و با فوت نمودن
حاج اسدالله کوچیکه پسر ان مرحوم برای پارکینگ و حاج اصغر پیغام فرستاده
و اعلام نموده ظرف چند روز اینده برای بستن گرو و نوشتن قرارداد به پارکینگ
خواهد امد اینرا هم توضیح بدهم که وقتی حاج اسدالله زنده بود پسرش حسین
همه کاره پشت بام و کبوتر ها بوده و بعضی اوقات به کمک چندین نفر از دوستانش
کبوتر بازی می کرده و با فوت پدرش دیگر اختیار تام داشته و به همین دلیل برای
حاج اصغر پیغام فرستاده و چند شب بعد با چند نفر از دوستانش به پارکینگ امده
وتعداد دویست و یک عدد کبوتر و مبلغ یک میلیون تومان قرارداد نوشته که در
تاریخ پنجم تیرماه بطور همزمان کبوتر هوا کنند روز پنجم تیر ماه فرا رسید در
انروز راس ساعت شش صبح رحیم عیسی بالا کبوترها را کم کم هوا نموده که از
همان لحظه اول تعداد زیادی از انها مایه گیر شده و تعدادی از انها هم تیپ شده
و در وسط اسمان در حال کت زدن بودند از ان طرف هم حسین حاج اسدالله هم
که شادروان ناصر ته خطی را برای کبوتر بازی و بوم داری اورده بود و خیلی سفت
و سخت مشغول کبوتر بازی بودند و در روز گرو هم از همانساعت اولیه که کبوتر ها
را به پرواز در اوردند خیلی خوشحال و سر حال بودند چونکه کبوترها سرحال و با
نشاط کت زده و خیلی زود اوج گرفته