حاج اصغر رو به سوی حسین حاج اسدالله نموده و می گوید برو هر تاریخی که
دوست داری هوا کن و برو پانزده روز دیگر هوا کن و با خدا حافظی کردن حسین
حاج اسدالله بار دیگر رحیم عیسی بالا و ان چند نفر از دوستان رو به سوی حاج
اصغر کرده و به او گفتند که اشتباه بزرگی کردی و با فرا رسیدن روز ششم تیر
طبق روال گذشته رحیم عیسی بالا راس ساعت پنج صبح تعداد سیصدو یک کبوتر
را هوا نموده این نکته را هم اضافه کنم که هر کبوتر بازی هر قدر در این رشته
کار ازموده و وارد باشد و حتی به درجه استادی هم رسیده باشد باید دارای شانس
هم باشد و در این حرفه شانس هم سهیم است باری انروز با به پرواز در اوردن
کبوترها تعدادی از انها مایه گیر شده و بقیه دو تیپ شده و مثل هر روز که کبوترها
تا از روی بام بلند شده بعد از چند دقیقه بیشتر انها مایه گیر شده انروز این اتفاق
نیفتاده و کبوترها تیپ گشته و در میان تو وسط در حال کت زدن بودند و از همان
ساعت اولیه صبح معلوم گشته که روز خیلی گرمی در پیش است کبوترها همینطور
در حال پریدن بودندتا ساعت هشت صبح که تعدادسی کبوتر نشسته چیزی که در
طی این سالهای اخیر سابقه نداشته با نشستن این تعدادکبوتر بعضی از
میهمانان با تعجب بیکدیگر نگاه کرده و برای انها هم غیر قابل باور بوده که در
این ساعت کبوتر نشسته باشد با بالا امدن افتاب هوا بقدری گرم شده که
همه کلافه شده و چند نفری از طریق تلفن گویای سازمان هوا شناسی از
وضعیت گرما مطلع گشته که عنوان نموده انروز چهل و دو درجه بوده حتما وقتی
سازمان هوا شناسی این درجه گرما را اعلام می کند دو یا سه درجه کمتر میگوید
اینجاست که می گویم شانس هم در این حرفه سهیم است