جواب نامه هادی خرسندی
جواب نامه هادی خرسندی
نامه ات رسید هادی خرسند و شاد گشتم
نا باورانه خواندم تا فوت آب گشتم
در پاسخش نگارم سطری برایت ایدوست
با شیر جه ای در آرش صد نکته ای که در اوست
در سطر اولینش خواندم دلت شکسته
خاک غم جدائی بر فکر تو نشسته
رفتی بهشت بینی اندر خیال خامت
با لعبتان برقصی دنیا شود بکامت
رفتی کنار کوثر تا خمر عشق نوشی
چون حوریان بگردی در عیش و نوش کوشی
در وعده ها چنین بود حوری و جام باقی
اندر فضای سبزی با نغمه های زاغی
کاندر کنار کوثر بود آن قدح که گفتند
اندر فضای سبزش هم حوریان بخفتند
اما چه سودی ایدوست از جام بی می و کف
یا حوریان ممهور با صد نی وکف و دف
نالیده ای ز ایران در نامه ات فراوان
از غربتی سرودی فارغ ز روی یاران
خواهی که پر در آری سوی وطن کشی پر
یک شب بیا فرودگاه با کیسه ای پر از زر
زر گر نداری امروز پوندت به زر بیارزد
زر در مقابل پوند زانو زند بلرزد
در نامه ات نوشتی هر شب بخواب بینی
در زیر کرسی داغ چائی تو ظرف چینی
خواهی بخوابی یکشب در بام خانه خویش
گوئی لطیفه هایی با دخت عمه خویش
پولی نهی بنوبت تا نوبتت سراید
پیکان بنامت افتد آخ از دلت بر آید
خواهی بری بگردی در کوچه های شمرون
با جاهلای مهرون با خوشگلای تهرون
در لاله زار و سعدی دوفیلم و یک بلیطش
خشخاشی بوده سنگک،جون میداده تلیدش
بستنیهای مشتی ،آن دخترای رشتی
ایرج و هایده خانم تو مایه های دشتی
تیارت لاله زاری فیلمای بیک و فردین
شکوفه نو جمیله عیدا و سفره هفت سین
دلم میخواد بیائی بریم تو قهوه خونه
سراغ مرشد پیر که شاهنومه بخونه
بیائی و ببینی ذغال و روسیاهی
قر میده دختر عمه با سنار و سه شاهی
گول نخوری بیائی تو لاله زار و سعدی
هنر شده گدائی تا دوره های بعدی
ناتمام....1374