اتفاقی که افتاد
اتفاقی که افتاد
من چه از دست دادم؟ بی احترامی، توهین، نادیده ماندن، حرفهای بی عمل، قولهای بی پشتوانه، محرومیت و انتظار، دو رویی و بی صداقتی.
او چه از دست داد؟ محبت صادقانه و خالص، مراقبت، دوست داشتن، همراهی، رفاقت، حرف با عمل، یکرنگی و ثبات، حمایت.
کدام بیشتر از دست دادیم؟ لیست از دست دادن های من باعث شرمندگی من است. هفت سال تحمل کردن شرایط. اما من تحمل نکردم. در طی دو سال گذشته من هشت بار ترکش کردم و او آمد و قول داد. یادم نمی رود دو سال پیش که رفتم بعد از ماه روز آمد و من اصلا قبول نمی کردم. و اصرار کرد و خواست فقط ده روز به او فرصت بدهم. من فرصت دادم ولی بعدش تا تجریش اشک ریختم برای خودم چون می دانستم خودم را به درد سر انداخته بودم.
از دیروز این آتش به جانم است که باختم. عمرم زندگی ام اعتمادم و در نهایت اینقدر اذیت شدم که فرار کردم و الان اوست که در آرامش است. برای من مهم نیست او دلتنگ باشد یا نباشد پشیمان باشد یا نباشد . در حقیقت اصلا روی او حسابی نمی کنم که دلم بخواهد دلتنگ من باشد و اذیت شود. ولی نمی دانم چرا چیز قلبم را می خلد.