هر كدام از ما آدمها در يك برهه اي از زندگيمون درگير آدمهاي اشتباهي شديم...
نابينا و ناشنوا شديم...
گفتند و گوش نكرديم...
راه درست را پيش پايمان گذاشتند و بدترين مسير رو انتخاب كرديم...
پافشاري كرديم روي آدمِ اشتباهِ زندگيِمان...
زمين خورديم و از سر خجالت بلند نشديم...
خوابيديم و زار زار گريه كرديم....
كافي نيست اينهمه غصه خوردن؟
بلند شيد،خودتان را بتكانيد و ثابت كنيد تغيير كرده ايد...
باور كنيد هيچ كس بعد از رفتنِ كسي نمُرده...
درست مثل من باور نداشتم کسی جای او را بگیرد
نابينا و ناشنوا شديم...
گفتند و گوش نكرديم...
راه درست را پيش پايمان گذاشتند و بدترين مسير رو انتخاب كرديم...
پافشاري كرديم روي آدمِ اشتباهِ زندگيِمان...
زمين خورديم و از سر خجالت بلند نشديم...
خوابيديم و زار زار گريه كرديم....
كافي نيست اينهمه غصه خوردن؟
بلند شيد،خودتان را بتكانيد و ثابت كنيد تغيير كرده ايد...
باور كنيد هيچ كس بعد از رفتنِ كسي نمُرده...
درست مثل من باور نداشتم کسی جای او را بگیرد
اما تو بانوی من
من بيشتر از اينكه صبور باشم، حسودم...
به چي يا كي، خيلي مهم نيست،
من به هر اتفاقي كه يه سمتش تو باشي و طرف ديگه ش خودم نباشم حسودم.
من ساعتاي زيادي به عكساي تو خيره مي شم و به آدمايي نگاه مي كنم كه چقدر شبيه من نيستن.
به لبايي كه تو رو صدا مي زنن،
به گوشايي كه از تو مي شنون،
به چشمايي كه تو رو مي بينن.
و به اين فكر مي كنم كه چقدر آرزو داشتم، تا همه اونا من بودم.
آدما، مرگ مشخصي دارن كه حتما ازش بي خبرن،
اما من مطمئنم، از حسادت دق مي كنم.
بانو ﻧﻪ ﺷﻨﺒﻪﻫﺎﯼ ﻣﻼﻝﺍﻧﮕﯿﺰ
ﻧﻪ ﺳﻪﺷﻨﺒﻪﻫﺎﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﻭﺳﻨﮕﯿﻦ
ﻧﻪ ﺟﻤﻌﻪﻫﺎﯼ ﮐﺴﻞ ﻭ ﺩﻟﮕﯿﺮ
ﻧﻪ ﺣﺘﯽ ﭘﻨﺞﺷﻨﺒﻪﻫﺎﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ
ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﻫﻔﺘﻪ
ﻣﻦ «ﺗﻮﺷﻨﺒﻪ»ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﺭﺍ میبینم
اِنصاف نباشد
که در این شهرِ دَرَندَشت
ضرب المثلِ
"سوزنِ درکاه" تو باشی..
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |